همانطور که می دانید شروع خوب در هر کسب و کاری نیمی از کار انجام شده است. تجارت تفاوتی ندارد! عنوان بسیار رایج است و شما احتمالاً تفاوت های اصلی بین حساب آزمایشی و حساب سنت را می دانید. بنابراین، من همان حقایق را تکرار نمی کنم. در عوض، من به شما پیشنهاد میکنم خود را بر روی یک هدف جهانیتر قرار دهید و با این انواع حسابها فقط به عنوان ابزاری رفتار کنید، که هر کدام از آنها در مرحله خاصی از تسلط بر مهارتهای معاملاتی شما ضروری هستند. ممکن است هنوز ندانید، اما هدف واقعی شما از تجارت، کسب درآمد زیاد در مدت زمان کوتاه نیست. هدف واقعی شما تبدیل شدن به یک معامله گر خوب است.
و برای تبدیل شدن به یک معامله گر خوب، به یک متدولوژی خاص نیاز دارید، چند مرحله متوالی که باید به طور منظم دنبال کنید و در نهایت به خود و رویکرد خود اعتماد کنید. برای هر مرحله، یک نوع حساب خاص مناسب است. متذکر می شوم که این مقاله "عصاره" تجربه عملی خودم است ، من به تنهایی با تمام مزایا و معایب توصیف شده روبرو شدم ، نه اینکه فقط در مورد آنها در کتاب ها بخوانم و نوعی استدلال منطقی ایجاد کنم =)
مقاله موضوعات زیر را پوشش می دهد:
1. کمی پس زمینه
خوب، هنگامی که یک معامله گر کم و بیش مفاهیمی مانند "نمودار قیمت"، "سیستم معاملاتی"، "شاخص"، "روند/تخت" را درک کرده باشد و چند کتاب را نیز خوانده باشد، یک سوال اجتناب ناپذیر وجود دارد، "بعدش چی؟»وقتی در این موقعیت قرار گرفتم، در واقع به یک حساب آزمایشی فکر نمی کردم، زیرا فکر می کنم هیچ فایده ای در آن وجود ندارد. قیمت، نمودار و سیستم معاملاتی من وجود دارد (کمی بعداً آن را توضیح خواهم داد)، بنابراین باید منتظر سیگنال ورود باشم، وارد شوم و موقعیت خود را ببندم. بنابراین، چرا باید به دست آوردن اولین میلیون خود را به تعویق بیندازم؟بنابراین، من بلافاصله شروع کردم. اگر اشتباه نکنم، من 55 دلار به حساب واقعی خود واریز کردم (من فکر می کردم در آن زمان حساب سنت کاملاً بی فایده بود) و معامله من ادامه داشت…
باید اعتراف کنم ، قبل از شروع ، من چند استراتژی را از اینترنت آزمایش کرده بودم که برای دسترسی رایگان در دسترس است و خودم را "نوع استراتژی" توسعه داده ام. البته استراتژی های "آزمایش" من از اینترنت دقیقاً آزمایش واقعی نبود - بعد از اولین سری از دست دادن معاملات ، من به سیستم بعدی حرکت کردم (زیرا "به نظر نمی رسد که کار کند") ؛اما من حداقل ، اولین قوانین ورود/خروج را برای خودم شناسایی کردم که شخصاً برای من مناسب بود. پس از آن ، من یک سال پیش از تاریخ حمایت کردم و آمار را تهیه کردم ، آنچه پارامترهای RSI باعث می شود قوانین من کارآمدترین باشد (یعنی هر ماه سود برخی از سود). با تشویق احساس قدرت مجازی خودم ، بلافاصله تجارت را با یک حساب واقعی شروع کردم و حتی در ابتدا موفق شدم. اما یک روز ، مجموعه ای از معاملات از دست دادن آغاز شد (که این یک هنجار برای هر سیستم تجاری است) و من ناراحت شدم. و دلیل چیست؟من در زیر توضیح خواهم داد.
2. مهمترین چیز در مرحله اولیه
مهمترین چیز در ابتدای تجارت (هنگامی که شما این تئوری را می دانید اما هنوز تمرین نکرده اید) ، با کمال تعجب ، درک این است که یک معامله گر چیست و تجارت چیست."اوه ، گای ، از عبارات کلی رایج برای احمقانه ترین" خودداری کنید "، برخی از خوانندگان ممکن است فکر کنند ، پیش بینی می کنند چیزهای خسته کننده ای در مورد اهمیت روانشناسی و مدیریت ریسک. با این حال ، من چیزها را نمی گویم ، که معمولاً در مقالات برای مبتدیان شرح داده شده است. آنها معمولاً می نویسند که ، بله ، مهمترین آنها مدیریت ریسک است ، به دنبال قوانین سیستم تجارت ، "تجارت زیاد" یا چیز دیگری از این نوع نکات فوق العاده. و به طور کامل ، به طور کامل و هر بار ، آنها فراموش می کنند که چرا یک معامله گر نتواند قوانین مدیریت ریسک را رعایت کند.
حتی اگر تمام صندوق های پرچین آنها را رعایت کنند ، و به نظر می رسد در تجارت خوب هستند. و چرا نمی تواند یا نمی خواهد یک معامله گر از آن پیروی کند؟و چرا آنها از قوانین استراتژی های معاملاتی پیروی نمی کنند ، همانطور که در همه جا نوشته شده است که باید آنها را دنبال کنند ، و همچنین منطقی است ، اینطور نیست؟اگر سیستم معاملاتی خوب است ، فقط آن را دنبال کنید ، و اگر در یک هفته نباشید ، پس از آن در چند مورد به دست خواهید آورد. و ، باز هم ، چرا مردم از توسعه و آزمایش استراتژی های خود بیزار هستند؟همچنین واضح است که ، دیر یا زود ، آنها باید آن را توسعه داده و آزمایش کنند. حتی اگر آنها مبتنی بر استراتژی شخص دیگری باشند ، آنها هنوز هم باید به خودشان کاری انجام دهند تا آن را با خودشان تنظیم کنند. بنابراین ، چرا آنها این کار را در مرحله اولیه انجام نمی دهند؟
مهمترین چیز در آغاز معامله (زمانی که از قبل تئوری را می دانید اما هنوز به تمرین ادامه نداده اید) در کمال تعجب درک این است که معامله گر چیست و تجارت چیست.
خوب، این کار به یک دلیل خیلی ساده انجام نمی شود - زیرا هیچ کس نمی تواند آن را در ابتدا انجام دهد. چرا؟چون همه خیلی چیزی می خواهند. به احتمال زیاد حق با من است که ادعا کنم که اکثر مردم به دنبال این بازار هستند نه به این دلیل که علاقه مند به مطالعه و درک آن هستند و پس از ساعت ها تمرین، توسعه یک سیستم معاملاتی سودآور درجه یک، احساس حرفه ای بودن و داشتن احساس حرفه ای بودن را دارند. یک متخصص در صنعتدرست میگم؟اکثر مردم به خاطر پول شروع به معامله می کنند. یا یک رویاو همچنین در تبلیغات می گویند که می توانید در یک وبینار رایگان شرکت کنید یا کتابی مانند "100500 راز تجاری" و بلافاصله دانلود کنید. شما همه چیز را فهمیده اید و اینجا هستید، زیر یک درخت خرما با لپ تاپ خود، 10000 دلار دیگر درآمد کسب می کنید. به طوری که یک مبتدی که چنین آرزوی قوی دارد، هیچ دلیلی برای ریسک کردن 1٪ از سپرده برای به دست آوردن 2٪ به جای ریسک 10٪ و به دست آوردن 20٪ نمی بیند. این یک منطق ساده است، اینطور نیست؟اگر بتوانم در همان زمان 10، 20، 50 بار بیشتر به دست بیاورم، چرا باید منتظر بمانم و در تمام آن معاملات کوچک چیزهای کوچکی به دست بیاورم؟قوانین سیستم معاملاتی به این صورت است: یک معامله گر می بیند که قیمت بر خلاف آن حرکت می کند و به حد ضرر نزدیک می شود. پس چرا باید منتظر بمانند تا حد ضرر انجام شود، اگر ممکن است زودتر از آن خارج شوند؟و بنابراین، ضرر کمتر خواهد بود. و دوباره، چرا آنها باید منتظر سود برداشت باشند، اگر قیمت می تواند هر لحظه معکوس شود و آنها مقداری سود را از دست می دهند. درست میگم؟
منظور من این است که، در ابتدا، یک معامله گر فقط تجربه لازم را ندارد، هیچ هدفی برای نتایج ثابت ندارد. هدف آنها "خیلی و زود" است. آنها هنوز در مورد ماهیت سریالی معاملات نمیدانند، که میتواند باعث شود یک استراتژی، بازدهی 60 درصد از معاملات سودآور، منجر به یک سری از 5 معامله زیانده شود که در صورت ریسک کردن 10 درصد، سپرده را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. آن را در هر معامله. آنها نمیدانند که تجارت موفق، پیشبینی قیمت نیست، یا اینکه یک استراتژی معاملاتی خوب آن چیزی نیست که اجازه ندهد قیمت بر خلاف شما باشد و به شما اجازه دهد همیشه برنده شوید. یک استراتژی خوب، آن است که معاملات برنده بیشتری را نسبت به معاملات بازنده به ارمغان بیاورد، و یک معامله همچنان می تواند سود داشته باشد حتی پس از اینکه قیمت در ابتدا در برابر معامله گر حرکت کرد.
در ابتدا، یک معامله گر فقط تجربه لازم را ندارد، هیچ هدفی برای نتایج ثابت ندارد. هدف آنها "خیلی و زود" است.
آیا فکر میکنم این اطلاعات به شما کمک میکند از انجام این کار اجتناب کنید؟البته من ندارم. قبلاً در جایی نوشته ام که یک مبتدی بیشتر به طور غریزی عمل می کند، بنابراین، در ابتدا، همه این کارهای اشتباه را انجام می دهند. با این حال، اکنون، حداقل میدانید که این تقصیر شخصی شما نیست و یک معاملهگر ناامیدکننده بد نیستید. چنین رفتاری تنها ناشی از کمبود تجربه است که به تدریج با تمرین به دست خواهید آورد. و بنابراین، تشخیص رفتار غریزی و غلبه بر آن برای شما آسان تر است تا مانع از رشد تدریجی (!) شما نشود.
احتمالاً حرف من را باور نمی کنید و می خواهید به خودتان ثابت کنید که متفاوت هستید و می توانید از همان ابتدا به روش درست معامله کنید. من سعی نمی کنم شما را دلسرد کنم، اما از آنجایی که مقاله آموزشی است، اجازه دهید نکاتی را به شما ارائه دهم تا مرحله اولیه را به بهترین نحو و با حداقل ضرر پشت سر بگذارید.
3. من باهوش ترین نیستم
این یکی از مهمترین قوانین تجارت است. این یک نوع "شاخص" برای معامله گران است که سطح فعلی توسعه آنها را نشان می دهد. تشخیص آن بسیار آسان است: هر چه قویتر این جمله را انکار کنید، احتمال اینکه «به روش اشتباه» رفتار کنید بیشتر است. هرچه بیشتر این عبارت را بپذیرید، روانشناسی شما از نظر تجارت توسعه می یابد. یک لحظه مهم: "من باهوش ترین نیستم" به این معنی نیست که "من احمق هستم و هیچ چیز در تجارت نمی فهمم". این به این معنی است که "من نمی توانم همه چیز را در نظر بگیرم" زیرا بازارهای مالی بسیار خاص هستند. احمقانه است اگر خلاف آن را بیان کنیم. و بنابراین، "حتی اگر دلایل محکمی برای ادعای افزایش قیمت داشته باشم، باز هم می تواند کاهش یابد".
در مرحله بعد، اگر متوجه شدیم که «باهوشترین» نیستیم، نشان میدهد که هیچ چیز مهمی در اشتباه کردن در ابتدا وجود ندارد. ما مطابق سیستم وارد نمیشویم (زیرا مایلیم)، برای آزمایش مداوم همان سیستم برای مدت طولانی بسیار تنبل خواهیم بود (من شبیهسازهای معاملاتی ویژه را توصیه میکنم، این باعث صرفهجویی در وقت شما میشود)همیشه مدیریت ریسک را رعایت کنید.
اما ما باهوش ترین نیستیم ، و بنابراین ، ما هنوز نمی دانیم که چگونه به درستی در بازار رفتار کنیم. بله ، ما قبلاً در مقاله ای از نویسنده خوانده ایم که باید قوانین مدیریت ریسک را رعایت کنیم ، باید به شدت از سیستم معاملاتی خود پیروی کنیم ، و همچنین ، که تنها راز نتایج پایدار است ، اما هنوز آن را در عمل اثبات نکرده استوادو چرا باید کسی را باور کنیم که فقط ادعا می کند چیزی درست است؟چرا باید نظر و توصیه های کسی را به عنوان حقیقت بگیریم؟اما ، باز هم ، اگر من حقیقت را بگویم یا نه ، چگونه می توانید بدانید ، بلافاصله؟شما می توانید آن را فقط با تجربه خود ، در طول تجارت عملی خود بررسی کنید. به طوری که می توانید مقایسه کنید ، ببینید و بدانید که آیا نتایج پایدار واقعاً بهتر از "شرط بندی همه پول ها است". یا اگر واقعاً نادیده گرفتن قوانین مدیریت ریسک بد است؟و غیرهبه طور خلاصه ، شما باید همه چیز را به تنهایی پیدا کنید و درک کنید ، بنابراین ، با این مقاله به عنوان مجموعه ای از توصیه ها ، به جای قوانین سخت ، رفتار کنید.
یک لحظه مهم: "من باهوش ترین نیستم" به این معنی نیست که "من احمق هستم و هیچ چیز در تجارت نمی فهمم". این بدان معنی است که "من نمی توانم همه چیز را در نظر بگیرم" زیرا بازارهای مالی بسیار خاص هستند. این احمقانه است که برعکس را بیان کنیم. و بنابراین ، "حتی اگر دلایل محکمی برای ادعا کردن قیمت بالا داشته باشم ، هنوز هم می تواند پایین بیاید".
اگر یاد بگیریم که باهوش ترین نیستیم ، نمی توانیم از قبل بدانیم که نتایج برخی از تصمیمات تجاری چه خواهد بود ، پس ما به چه چیزی نیاز داریم؟ما به چیزی احتیاج داریم که به ما کمک کند تا هرچه بیشتر تصمیمات تجاری را با ضرر کمتری امتحان کنیم.
به عبارت ساده ، شما باید از نظر پول و سلامتی ، دوره "آزمایش و خطا" را برای شما کمترین هزینه داشته باشید.
متأسفانه ، به این ترتیب ، برای کسب درآمد در هر شغلی ، ابتدا باید مهارت های خود را تسلط دهید. خسته کننده و خسته کننده است ، و اغلب اوقات ، مدت زمان زیادی طول می کشد. بنابراین مردم برای انجام این کار خیلی تنبل هستند. علاوه بر این ، در طی فرایند ، شما باید خود را ببینید (مانند یک احمق) ، دائماً اشتباه می کنید و همه کارها را به روش اشتباه انجام می دهید. البته خوشایند نیست. به همین دلیل است که مردم غالباً سعی می کنند "نوعی ترفند" را انجام دهند و به دنبال راهی برای جلوگیری از روند پیشرفت و بهبود مهارت های خود هستند ، اما به دست آوردن تمام مزایای آن ، هیچ تلاشی برای یکسان ندارند. تجارت فقط به این عادت انسانی است که به دنبال "پول سریع و آسان" با این احساس مانند "من باهوش ترین از همه هستم". و در آنجا شروع می شود: آنها مشاوران مختلفی را برای 200 "خریداری می کنند ، که بر اساس برخی از الگوریتم های مشکوک است. در یک دوره آموزشی شرکت کنید ، سپس ، یک دوره دیگر ، و یک دوره بعدی ، به امید "یادگیری راز بازار" ، و بر اساس آن راز ، یک میلیارد دلار کسب کنید و به کسانی که بسیار سخت کار می کنند نگاه کنیدساعت در روز برای بهبود و تسلط بر مهارت های آنها. از همین نوع توصیه های متفاوتی توسط "معامله گران پیشرفته" در مورد فرم ها و غیره وجود دارد. بنابراین ، شما فقط با همه چیز موافق هستید تا از روند مطالعه جلوگیری کنید =) اگر می فهمید بدون یک روند آموزش آگاهانه و تدریجی که موفق نخواهید شد ، برای شما آسان تر از من خواهد بود. همانطور که من یک عضو معمولی اکثریت هستم ، که فکر می کردم خودش باهوش ترین از همه است =)
اگر درک کنید که بدون یک فرایند آموزش آگاهانه و تدریجی موفق نمی شوید ، برای شما آسان تر از من خواهد بود. همانطور که من یک عضو معمولی اکثریت هستم ، که فکر می کردم خودش باهوش ترین از همه است =)
خوب ، شما باید به نوعی آموزش دهید تا تمام خطاهای ممکن را انجام دهید و به تدریج برخی از "رویکردهای آگاهانه" را برای تجارت توسعه دهید ، و پیدا کنید (هنوز هم تقریباً) چه چیزی واقعاً کار می کند و چه چیزی بی فایده است. چگونه می توانید آن را انجام دهید؟آسان است. شما باید شروع به تجارت کنید. چگونه می توانید هزینه های این "تجارت آموزشی" را کاهش دهید؟همچنین ساده است. برای این منظور باید یک نسخه ی نمایشی یا یک درصد حساب را باز کنید. و کدام یک از آنها بهتر است؟بخوانید
4- نسخه ی نمایشی یا یک درصد حساب؟
در واقع، سوال اشتباه است =) می توان آن را با سوالی مانند "30 مایل در ساعت یا 100 مایل در ساعت؟" مقایسه کرد. وقتی در حال یادگیری رانندگی هستیدیکی بی حوصله می گوید: "اوه، نگاه کنید، کمی تفاوت وجود دارد، شما در یک حساب سنت ضرر می کنید". من دیگر سعی نمیکنم شما را دلسرد کنم، اما میخواهم ایدهها را به اشتراک بگذارم.
بیایید از تجارت دور شویم. هنگامی که افراد وارد هر صنعتی می شوند، مانند "یک برگه کاغذ خالی" یا "پتانسیل ناب" هستند، می توانید این حالت را هر چه می خواهید بنامید. زمانی است که اصلاً نمیدانند چه کنند. بنابراین، آنها به مفاهیم اولیه کسبوکاری که شروع به مطالعه کردهاند نیاز دارند و بر اساس آنها، کارهای پیچیدهتری انجام میدهند. برای مثال فوتبال را در نظر بگیرید. یک مبتدی ابتدا آموزش می بیند که فقط با یک توپ بدود تا بدن خود را به انجام کارهای جدید عادت دهد.
زیرا بدن آنها قبلاً چنین تجربه ای را نداشته است. در مرحله بعد، آنها آموزش می بینند که توپ را ضربه بزنند، نه به صورت خاص، و حتی تلاشی برای زدن گل هم نکنند، بلکه فقط برای ضربه زدن صحیح به توپ آموزش ببینند. در ابتدا، بیشتر توپها راه را اشتباه میروند، زیرا، باز هم، بدن هنوز نفهمیده است که چگونه پاها را قرار دهد. بدن فقط در حال تست موقعیت های مختلف و انتخاب مناسب ترین پوزیشن ها با توجه به توصیه های مربی است. هنگامی که آنها می توانند به دنبال توپ بدوند و آن را ضربه بزنند، تکنیک های مختلف رفت و برگشت مانند نحوه ایجاد یک پاس کوتاه/بلند، نحوه هدف قرار دادن قسمت بالا/پایین دروازه و غیره به آنها آموزش داده می شود.
اما اینها همه اصول نیستند، می بینید؟افراد زمانی واقعاً ماهر می شوند که به مهارت های فنی خود (آموزش داده شده برای خودکار شدن) شخصیت خود را اضافه کنند، یعنی زمانی که واقعاً بفهمند چه چیزی را بیشتر دوست دارند: بازی در حمله یا دفاع. در امتداد جناحین بدوید یا بازی را از مرکز زمین "انجام دهید". و وقتی بفهمند چه کاری را می توانند به خوبی انجام دهند و به چه شیوه ای دوست دارند بازی کنند، آن وقت است که به شرط تلاش کافی، استاد واقعی می شوند.
با این حال، غیرممکن است که به کسی چیز پیچیده ای آموزش دهیم، اگر او کار ساده، اصول، اصول اولیه را به روش اشتباه انجام دهد. این "پرش" به چیزهای پیچیده تر، بی معنی است، و در نهایت، باید بازگردید و همه چیز را از همان ابتدا، از همان ابتدا، با از دست دادن زمان، شروع کنید.
غیرممکن است که به کسی بیاموزید کار پیچیده ای را انجام دهد، اگر کار ساده، اصول، اصول اولیه را به روش اشتباه انجام دهد.
با عرض پوزش، حواس من پرت شد =) بنابراین، مانند فوتبال، من روند معامله گر شدن را اینگونه می بینم:
1. شما چند سیستم معاملاتی را انتخاب می کنید و فقط برای مدتی تجارت می کنید (برای جلوگیری از آزمایش رویکردهای مشابه ، بهتر است اصول مختلف ورود را اعمال کنید). در این مرحله ، آنچه را که برای شما راحت تر است ، مشخص می کنید.
2. با آزمایش و انتخاب 1-2 استراتژی از مرحله 1 ، شما ادامه می دهید و هر یک از آنها را در بازه های زمانی مختلف تجارت می کنید. به عنوان مثال ، ابتدا آن را در M5 ، بعدی ، در H1 و سپس ، در D1 امتحان می کنید. باز هم ، شما باید مناسب ترین افراد را برای شما شخصاً شناسایی کنید. شما هنوز هدف "سودآوری" نیستید.
3. عنصر مدیریت ریسک را اضافه کنید. شما برای تمام معاملات خود ، 5 ٪ از سپرده ، همان ریسک را می گیرید. ممکن است اینترنت را جستجو کنید تا یاد بگیرید که چگونه می توانید ارقام دقیق را محاسبه کنید. مهم است که تمام معاملات شما برابر باشد.
4- وقتی فهمیدید که چه استراتژی را بیشتر دوست دارید ، چه بازه زمانی برای شما مناسب ترین است و چگونه می توانید در هر تجارت به همان میزان ریسک کنید ، فقط تجارت را با سیستم شروع می کنید و آمار را جمع می کنید (فقط عادلانه). شما در آنجا تمام معاملات خود را ، چه سیستم و چه گاه به گاه ("به طور تصادفی تحت فشار" قرار می دهید ، "من مطمئن بودم که نباید بخرم ، بنابراین طبق سیستم فروخته ام" و غیره. در این مرحله ، چنین سیستم غیر سیستم "پرش می کند"یک هنجار است ؛ هرچه بیشتر از چنین معاملاتی نادیده بگیرید و آنها را به آمار وارد نکنید ، زمان بیشتری را برای تحصیل صرف می کنید تا معامله گر شوید).
5- با انجام 50 معاملات ، نتایج ورود به سیستم و معاملات غیر سیستم را تجزیه و تحلیل می کنید. اگر معاملات سیستم شما بیشتر به دست آورد ، بسیار عالی است. اگر معلوم شد که افراد غیر سیستمی سودآورتر هستند ، فکر کنید چه چیزی باید تغییر دهید. به عنوان مثال ، به عنوان مثال ، می توانید اندازه ضرر متوقف را افزایش یا کاهش دهید ، اندازه سود را افزایش دهید/کاهش دهید ، زودتر وارد/خروج شوید. از این نظر می توانید کارهای زیادی انجام دهید. نیازی نیست که فقط نتایج مثبت بدست آورید. اگر معاملات سیستم شما منجر به "-30 دلار" و غیر سیستم-در "-100 دلار" شد ، این بدان معنی است که کار با توجه به سیستم بهتر از تجارت بر روی روده شما است.
این بدترین، وحشتناک ترین مرحله "دیگر نمی توانم اینطور ادامه دهم، از من دریغ کن، لطفا" است. احتمالاً شروع به فکر کردن می کنید که همه چیز بی معنی است، ترجیح می دهید تسلیم شوید، معامله گر بدی هستید، که باید "کم کم روی یک حساب سنتی تلاش کنید، ممکن است خوش شانس باشید" و غیره. بنابراین، ذهن شما ایده های خنده دار مختلفی را به شما پیشنهاد می کند تا شما را وادار کند نتایج هنوز فوق العاده جالب خود را نادیده بگیرید و از رنج کشیدن دست بردارید. اگر جدی بمانید و از این مرحله عبور کنید، برای شما بسیار راحت تر خواهد بود. برای مثال، سرانجام فهمیدم که اگر به موسیقی ملایم و لطیف گوش کنم، عذاب آور کمتری است. و من هنوز آن را انجام می دهم (نظر شما چیست؟ هیچ کمالی در تجارت وجود ندارد، شما فقط می توانید به دنبال دستیابی به آن باشید). ایستگاه های رادیویی آنلاین خوب مختلفی وجود دارد. شما مقداری جاز یا خنک را انتخاب کردید، برای خود یک فنجان قهوه/چای درست کنید و تجارت را شروع کنید. حداقل سه بار در هفته، یک ساعت در روز، و شما در حال حاضر در راه موفقیت هستید و در مرحله اولیه از بسیاری از معامله گران جلوتر هستید.
6. گام به گام، سیستم معاملاتی خود را بهتر و بهتر با بازار تنظیم خواهید کرد. و هنگامی که نتیجه نهایی حدود 0 یا کمی سود باشد، شما.
7. شما باید برخی از عناصر روانشناسی را اضافه کنید. من تاکید می کنم که شما باید روانشناسی را فقط در مرحله 7 اضافه کنید، زمانی که ذهن شما قبلاً تجربه لازم از تجارت سیستم و تجزیه و تحلیل عملکرد خود را برای هر معامله به دست آورده است. بنابراین دیگر در تجارت آنقدر احساساتی نیستید. اگر سعی کنید زودتر روانشناسی را اضافه کنید، ممکن است به دلیل از دست دادن معاملات، احساس بدتری به خود بدهید. و زمانی که رنج می برید، به جای تمرین، بر درد خود تمرکز می کنید. بنابراین، احتمالاً راه خود را طولانی تر و سخت تر کرده و وقت خود را تلف می کنید.
چگونه می توان روانشناسی را ادغام کرد؟خیلی ساده است؛باید تجارت را با پول واقعی شروع کنید. با این حال، باید به خاطر داشته باشید که هدف شما این است که هزینه دوره "آزمایش و خطا" خود را از نظر مالی و سلامتی تا حد امکان کم هزینه کنید. بنابراین، برای اینکه آسیب زیادی به سرمایه و اعصاب خود وارد نشوید، یک حساب سنتی باز کنید و با آن معامله کنید، فقط به همان روش، به توسعه آمار و بهبود سیستم معاملاتی خود ادامه دهید.
8- هنگامی که شما تازه تجارت را در یک حساب Cent شروع می کنید ، احتمالاً معاملات غیر سیستم بیشتری خواهید داشت ، این یک هنجار است. ذهن شما هنوز سازگار نشده است (و به یاد دارید که اگر بدن شما تجربه خاصی نداشته باشد ، باید همه چیز را امتحان کند و آزمایش کند). بنابراین ، ناراحت نشوید ، همچنین یک عنصر روند است. با گذشت زمان ، شما متعادل خواهید شد و هیچ تفاوتی بین تجارت در یک حساب نسخه ی نمایشی و واقعی احساس نمی کنید.
9. در مرحله بعد ، شما به سادگی به تدوین آمار ، بهبود سیستم معاملاتی خود و کم کم ، حجم معاملات خود را افزایش می دهید.
در واقع ، این همه یک معامله گر باید انجام دهد. از نظر فنی بسیار آسان به نظر می رسد ، اما در عمل بسیار سخت تر است. هرچه صبور و متوالی تر باشید ، به خودتان فرصت و فرصت می دهید تا اشتباه کنید ، یک اشتباه از اشتباهات ، نتایج بهتری خواهید داشت. از این نظر معجزه ای وجود ندارد. به اطراف نگاه کنید و خواهید دید که در هر شغلی ، اگر افراد با جدیت ، مداوم و صبر و حوصله هر نوع کار را برای مدت طولانی انجام دهند ، سرانجام استادان کاردستی خود می شوند و می توانند از این طریق درآمد کسب کنند. البته ، در هر صنعتی می توان افراد با استعداد فوق العاده ای را که به همه چیز سریعتر می رسند وجود داشته باشد ، اما آنها همچنین تا زمانی که هر مرحله از این راه را با دقت و ارتباط با خود بگذرانند ، حرفه ای نخواهند بود.
هرچه یک معامله گر صبور و متوالی تر باشد ، به خودشان فرصت و فرصت می دهد تا اشتباه کنند ، اشتباهات زیادی داشته باشند ، نتایج بهتری به دست می آورند.
اگر می خواهید وقت خود را صرفه جویی کنید ، تا زمانی که مورد قبلی را تمام نکنید ، به مرحله بعدی نرسید. من ، متأسفانه ، من متأسفانه از این مراحل استفاده می کردم و هیچ مزایایی نداشتم. من هنوز مجبور شدم "به عقب" بروم و همه چیز را به روش صحیح انجام دهم. امیدوارم که شما موفق باشید صبور و متوالی باشید.
پ. مقاله من را دوست داشتید؟آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید: این بهترین "متشکرم" خواهد بود :)
از من سؤال کنید و در زیر نظر دهید. خوشحال خواهم شد که به سوالات شما پاسخ دهم و توضیحات لازم را ارائه دهم.
لینک های مفید:
- توصیه می کنم در اینجا با یک کارگزار قابل اعتماد تجارت کنید. این سیستم به شما امکان می دهد تا خودتان تجارت کنید یا معامله گران موفق را از سراسر جهان کپی کنید.
- برای دریافت پاداش سپرده 50 ٪ در بستر LiteFinance از وبلاگ تبلیغاتی من استفاده کنید. فقط ضمن واریز حساب معاملاتی خود ، این کد را در قسمت مناسب وارد کنید.
- چت تلگرام برای معامله گران: https://t. me/litefinancebrokerchat. ما سیگنال ها و تجربه تجارت را به اشتراک می گذاریم
- کانال تلگرام با تجزیه و تحلیل با کیفیت بالا ، بررسی فارکس ، مقالات آموزشی و سایر موارد مفید برای معامله گران https://t. me/liteforex
محتوای این مقاله منعکس کننده نظر نویسنده است و لزوماً منعکس کننده موقعیت رسمی LiteFinance نیست. مطالب منتشر شده در این صفحه فقط برای اهداف اطلاعاتی ارائه شده است و نباید به عنوان ارائه مشاوره سرمایه گذاری برای اهداف دستورالعمل 2004/39/EC در نظر گرفته شود.