به نظر می رسد دیوانه است که مقاله ای را در سایت سرمایه گذاری در سیاره با آن خط موضوع بنویسید ، "بازگشت کامل چیست؟"به گفته این ، به نظر می رسد یک مفهوم اساسی برای درک است ، اما همانطور که اخیراً در جستجوی آلفا فهمیدیم ، این عبارت می تواند بسیاری از نویسندگان و خوانندگان را در جهات مختلف سوق دهد. این ممکن است تقصیر خوانندگان و نویسندگان نباشد. هنگامی که سوء تفاهم یا تصورات غلط بارهای کافی تکرار می شود ، طبیعی و قابل درک است که تصورات غلط غالباً تکرار شده به عنوان یک حقیقت شناخته می شوند.
در "حرفه ای" سیاسی من ، من شگفت زده شدم که یک حزب سیاسی در انتاریو ، برای شکست دادن این شخص فعلی ، بارها و بارها (با کمک مطبوعات چپ گرا) که دولت محافظه کار از نظر مالی کاهش یافته و هزینه های عمومی را نابود کرده و نابود کرده است. کاهش بودجه عمیق در بهداشت و آموزش. حزب محافظه کار چنین کاری را انجام نداد ، آنها در واقع ، بودجه مراقبت های بهداشتی را بیش از 65 ٪ افزایش داده و در مدت زمان 17 درصد تحصیلات را آموزش می دهند. کمپین ارتباطی (سوء استفاده) کار کرد ، محافظه کاران شکست خوردند ، حزب جدید به قدرت رسید و به دو دوره بدهی را دو برابر کرد. آیا می توانید بگویید که من در چه طرفی هستم؟:)
اگر بارها و بارها تصور غلط را تکرار کنید ، می تواند به یک حقیقت پذیرفته شده تبدیل شود ، و این تقصیر رأی دهندگان یا خوانندگان انتاریو در جستجوی آلفا نیست که آنها آن تصورات غلط را به عنوان حقایق پذیرفتند - آنها به اندازه کافی تکرار شدند تا حقیقت شوند.
در مقاله اخیر با عنوان در واقع همه چیز در مورد بازده کامل است. کاملا! من این تعریف از کل بازده را ارائه دادم.
بازده کاملاً ساده ، یک اندازه گیری عملکرد "چقدر است ، چقدر می کنید؟"تنها شماره مهم ارزش کل نمونه کارها در هر لحظه است. بازده کل با ترکیبی از سود سرمایه (افزایش قیمت دارایی) و درآمد نمونه کارها ایجاد می شود. هزینه ها در آن طرف دفترچه است و البته می تواند بازده کل را کاهش دهد.
من سپس به این نکته اشاره کردم که چرا کل بازده می تواند مهمترین معیار برای افراد در مرحله انباشت باشد ، زیرا البته وقتی کسی به بازنشستگی می رود ، بهتر است به جای 1 میلیون دلار 2 میلیون دلار داشته باشید. بیشتر آنها با آن بیانیه موافق خواهند بود ، اما همه.
در بخش نظرات مقاله ، و در مورد سایر مقالات اخیر در مورد بازگشت ، مشخص شد که بسیاری نمی فهمند که بازده کل چیست ، یا اینکه آنها پس از آن فرضیه هایی را انجام دادند که هرکسی که به دنبال بازده کامل باشد ممکن است در بسیاری سرمایه گذاری کند یا عمل کندراه ها.
در اصل ، بسیاری به نظر می رسد که بازده کل یک سبک سرمایه گذاری است. این نیست. بازده کل یک متریک است ، این یک اندازه گیری ساده از ارزش نمونه کارها شما است. آن تعادل را در دارایی های نمونه کارها خود بررسی کنید. شما می دانید که چگونه در جبهه بازگشت کل کار می کنید.
بازده کل می تواند اندازه گیری هدف برای ایجاد بیشترین میزان ثروت باشد. و روش های زیادی برای ایجاد آن ثروت وجود دارد. ممکن است فقط در اوراق قرضه سرمایه گذاری کند. ممکن است یک ترکیب متعادل از سهام و اوراق قرضه داشته باشد. ممکن است یک سرمایه گذار فقط سهام عدالت باشد. ممکن است فرد در بخش های با رشد بالا و پرخطر سرمایه گذاری کند. ممکن است یکی در IPOS سرمایه گذاری کند. ممکن است یک سرمایه گذار ارزشمند باشد. ممکن است یک سرمایه گذار بزرگ درپوش باشد. ممکن است یک سرمایه گذار گسترده در شاخص بازار باشد. ممکن است یک سرمایه گذار رشد سود سهام باشد. و بسیاری یا بیشتر آنها چند سبک یا رویکرد (ES) را با هم ترکیب می کنند.
همیشه به خود او وقتی صحبت از سرمایه گذاری می شود. و مهمترین مؤلفه های سرمایه گذاری همیشه مدیریت ریسک خواهد بود. سرمایه گذاران سبک ها یا روش های مختلفی را برای مدیریت سطح تحمل ریسک خود اتخاذ می کنند. تنها برنامه سرمایه گذاری خوب برنامه ای است که یک سرمایه گذار می تواند به آن صادق باشد - و می تواند دوره را بماند. صبر و پشتکار مهمترین خصوصیاتی است که منجر به موفقیت سرمایه گذاری می شود.
اما هنگامی که یک سرمایه گذار این هدف را دارد که بیشترین میزان ثروت را در مرحله انباشت ایجاد کند ، این بدان معنی نیست که آنها مانند "سرمایه گذار کل بازده" عمل می کنند و سپس مجموعه ای از قوانین کل بازده را اتخاذ می کنند.
در اینجا برخی از اظهارات یا ادعاهایی که از بخش نظرات مقالات اخیر ارائه شده است. با تشکر از جستجوی آلفا خواننده و مفسر لری ملمن (عشق به آن دسته و عکس بازیگوش) ، که بدیهی است که بازده کامل را می فهمد ، و به چند مورد از تصورات غلط اشاره کرد.
لطفاً درک کنید که اگر یکی از نظرات خود را در اینجا مشاهده کردید ، منظورم این نیست که بی احترامی نکنید.
فرضیه ضمنی در کل استراتژی بازده ، فروش سهام هر سال برای درآمد است.
در اینجا فکر می کنم خواننده مرحله انباشت و مرحله خرج را جدا نمی کند. مجدداً، فرض ساده من در مقالات اخیر این بود که بیان کنم که یک سرمایه گذار ممکن است بیشترین مقدار ارزش پرتفوی را ایجاد کند و سپس آن درآمد را خریداری کند. این انتقال به داراییهای درآمدی احتمالاً در طی سالها اتفاق میافتد و برای سرمایهگذار ماهری که سرمایهگذاریهای خود را خود هدایت میکند، نباید آنقدر سخت باشد. در مرحله هزینه کردن، یک سرمایه گذار ممکن است مشخصات ریسک درآمد و ارزش پرتفوی را کاهش دهد. و دوباره، با رفتن به مرحله هزینه کردن، بهتر است 2 میلیون دلار در مقابل 1 میلیون دلار داشته باشید.
تأکید شخص بر بازده کل، فرد را به سمت گرایش هایی سوق می دهد که منجر به اشتباه می شود
و یک سرمایه گذار اضافه کرد تا این نقطه را به خانه هدایت کند.
اگر یک سرمایهگذار صرفاً بر بازده کل متمرکز باشد، معمولاً چه اتفاقی برای آن سرمایهگذار میافتد که بازار در حال فروپاشی است؟آنها احساس میکنند باید از مقداری که دارند محافظت کنند، بنابراین در پایینترین حد بفروشند.
خوب، من فکر می کنم همه ما اشتباه می کنیم، مهم نیست که چه سبکی را قبول کنیم. اگرچه من از شما دعوت می کنم مقاله خود را با عنوان من هرگز اشتباه سرمایه گذاری دیگری انجام نخواهم داد را بخوانید. افشای کامل، ممکن است از آن زمان یکی دو اشتباه مرتکب شده باشم. بهترین عملکرد من در سال 2013 در بخش بازگشت کل، نمونه کارها متوازن نارنگی من بود. فکر نمی کند. در حسابهای کارگزاری حسابهای خودگردان ما، وسوسه میشوم که هرازگاهی فکر کنم. در حساب های خودگردان بیشتر روی درآمد تمرکز می کردم. بنابراین تجربه اخیر من برعکس ادعای فوق است. به سمت درآمد رفتم، به جای بازگشت کل، مقداری پول روی میز گذاشتم. اشتباه شاید :).
در اینجا چند نظر در مورد خطر وجود دارد:
تمرکز فقط بر افزایش بازده اغلب منجر به پذیرش ریسک بیشتر می شود.
هرکسی که بر بازدهی کل تمرکز کند، احتمالاً در نهایت به مسیر باغ پرریسک هدایت میشود و با از دست دادن پول مواجه میشود، نه اینکه آن را به دست بیاورد.
هر سرمایهگذاری باید همیشه سطح تحمل ریسک خود را بداند و سرمایهگذاریهای خود را بر اساس آن مطابقت دهد. اگر به دنبال بالاترین ارزش پرتفوی هستید، بدون توجه به سبک سرمایه گذاری که می خواهید، در سطح تحمل ریسک خود بمانید. ریسک زیاد در حوزه انحصاری هر سبک سرمایه گذار نیست. مطمئناً به اندازه کافی از آن "برای دور زدن" وجود دارد. اما باز هم، به امید اینکه گزاره ریسک-بازده درست باشد - تمام ریسک هایی را که می توانید به طور منطقی از عهده آن برآیید، بپذیرید.
در مورد رشد سود سهام در مقابل سرمایه گذار "بازده کل".
من شخصاً از اصطلاح کل سرمایه گذاران بازده (سرمایه گذاری شده) استفاده می کنم تا کسانی را که ترجیح می دهند سهام را از کسانی که ترجیح می دهند سود سهام دریافت کنند ، متمایز کنم.
در واقع ، کسی که به دنبال بزرگترین بازده کل است می تواند یک سرمایه گذار رشد سود سهام باشد. این حس بسیار خوبی دارد ، از آنجا که رشد سود سهام ، هنگامی که به درستی اعمال می شود ، می تواند از بازار گسترده تر بهتر عمل کند.
این رشد سود سهام در مقابل بازده کل نیست ، بلکه در مورد استفاده از رشد سود سهام است که شاید بیشترین ثروت را ایجاد کند ، در مقایسه با تلاش برای ایجاد و مدیریت درآمد سود سهام. تاکنون ، همانطور که توسط بسیاری از سرمایه گذاران رشد سود سهام SA نشان داده شده است ، یک سرمایه گذار در کل درآمد می تواند پول (ارزش نمونه کارها کمتر) را روی جدول بگذارد. رشد سود سهام یک هدیه بازگشت کامل ارائه می دهد. من پیشنهاد می کنم بسیاری از سرمایه گذاران این واقعیت را در آغوش بگیرند و بر همین اساس در سطح تحمل ریسک خود سرمایه گذاری کنند. رشد سود سهام می تواند ابزاری عالی برای مدیریت ریسک باشد و شاید بازار را شکست دهد. این یک برد برنده است. در این مقاله ، من بررسی می کنم که چگونه شاخص ساده اشرافی سود سهام در بازار ضرب و شتم کرده است.
و بیشتر در مورد فروش
کل بچه های برگشتی استدلال می کنند که تمام سهام من در آخرین تصادف خریداری کردم- MCD ، KMB ، JNJ و غیره - باید برای سود سرمایه و پول مجدداً به فروش برسند.
باز هم ، بسیاری از سرمایه گذاران که به دنبال ایجاد ثروت هستند ممکن است این شرکت ها را نگه دارند و تشخیص دهند که صبر مهمترین فضیلت است.
دیوید کراستی اخیراً مقاله ای را در مورد بازگشت کامل منتشر کرده است و من از وی که به مکالمه اضافه می کند قدردانی می کنم. من دیوید را نمونه ای درخشان از یک سرمایه گذار می دانم که عمدتاً در زمینه رشد سود سهام سرمایه گذاری کرده است و برای به دست آوردن آن پتانسیل در بازار سرمایه گذاری رشد سود سهام ، صبر و قوام افسانه ای را انجام داده است. همه گفتند ، دیوید یک سرمایه گذار با ارزش کلاسیک (و بسیار موفق) است ، خواه این امر در مورد هلدینگ های DG وی یا منابع پرداخت کننده غیر سودمند باشد. من همیشه پیشنهاد می کنم سرمایه گذاران DG به مقالات و ایده های دیوید و فلسفه های سرمایه گذاری توجه کنند.
در آن مقاله ، وی اظهار داشت.
ممکن است فرض کند که سرمایه گذاری کل بازده نیاز به یک سرمایه گذار دارد تا یک معامله گر باشد. من فکر می کنم این یک تصور غلط به دلایل مختلف است. اول ، نگه داشتن شرکت های با کیفیت در مدت زمان طولانی امکان تقدیر از قیمت را فراهم می کند و در صورت سرمایه گذار سود سهام ، سرمایه گذاری مجدد آن سود سهام به سهام اضافی سهام زیرین.
او آن را با این کار میخکوب کرد.
من معتقدم که یک DGI می تواند و باید از طریق لنزهای بازده کامل به دارایی های خود نگاه کند و این باید به سرمایه گذار کمک کند تا قضاوت منطقی تری در مورد اینکه آیا سهام خاصی باید در سبد خود باقی بماند یا خیر ، به سرمایه گذار کمک کند.
باز هم ، در پایان ، همه به "چقدر شما رسیده اید" پایین می آیند. اگر ارزش سبد بیشتری دارید ، اگر تصمیم دارید در مرحله هزینه به آن مسیر درآمد بروید ، می توانید درآمد بیشتری خریداری کنید. پول بیشتر می تواند با کیفیت برتر زندگی در بازنشستگی ، با گزینه های بیشتر برای هزینه و هدیه دادن برابر باشد.
و همیشه ، به خودش. اما ما نباید عملکرد ضعیف را از بین ببریم ، و باید بدانیم که در صورت وجود این معیار ، چگونه در مقابل معیار عمل می کنیم. ما سرمایه گذاران رشد سود سهام را می بینیم که عملکرد خود را با S& P 500 مقایسه می کنند ، هنگامی که معیارها و ETF هایی مانند اشرافی S& P 500 (NOBL) وجود دارد ، و نمایانگر اشراف از S& P 1500 ، SDY به علاوه رشد سود سهام مانند ETF های Vanguard وجود دارد. VIG ، و بودجه فعال ، مانند VDIGX Vanguard. البته ، هر معیار یا ETF سطح خطر یا نوسانات خاص خود را خواهد داشت و همیشه باید مورد توجه قرار گیرد. و دوباره ، این خطر را که می توانید تحمل کنید ، برطرف کنید.
مهم نیست که سبک سرمایه گذاری شما چیست ، اگر در بازده کل معیار خود را ضرب و شتم نمی کنید ، در اصل پول را روی میز می گذارید.
وقتی چیزی مهم است ، آن را اندازه گیری کنید.
با تشکر از خواندن ، با تشکر از نظرات شما برای دنبال کردن. سرمایه گذاری مبارک ، و در آنجا مراقب باشید.
افشای اطلاعات: من جاسوسی طولانی ، دیا ، ویم هستم. من این مقاله را خودم نوشتم و این نظرات خودم را بیان می کند. من جبران خسارت برای آن دریافت نمی کنم (غیر از جستجوی آلفا). من با هیچ شرکتی که سهام آن در این مقاله ذکر شده است ، رابطه تجاری ندارم. دیل رابرتز یک همکار صندوق متقابل در بانک نارنگی است. پرتفوی سرمایه گذاری نارنگی ، اوراق بهادار کامل و کم هزینه مبتنی بر شاخص را به کانادایی ها ارائه می دهد. تفسیر دیل مشاوره سرمایه گذاری را تشکیل نمی دهد. نظرات و اطلاعات فقط باید در روند شکل گیری نظر کلی یک سرمایه گذار مورد بررسی قرار گیرد.