ارزش رنج

  • 2022-07-8

امروزه ما اغلب رنج را غیرضروری یا ناعادلانه می بینیم. تبلیغات دارویی به ما می گویند که ما نباید رنج بکشیم زیرا تسکین تنها یک قرص با ما فاصله دارد. به همین ترتیب، روح‌های پریشان به دنبال درمانگر می‌گردند تا رنج خود را کاهش دهند. نمایش های تلویزیونی و دادگاه ها اقدامات بدخواهانه را علیه بیگناهان انجام می دهند. رنج یک وضعیت غیر طبیعی است که تنها به بدبختی منجر می شود.

با این حال، آیا گرایش مدرن ما به دیدن رنج غیرعادی و بی ارزش توصیف دقیقی است؟درس هراری در بالا اشاره می کند که رنج، به دور از اختیاری یا نابجا بودن، طبیعی است. این به ضرورت درک این نکته اشاره می کند که رنج در معنای انسان بودن نقش اساسی دارد و مطالعه رنج می تواند به ما در درک بهتر ماهیت انسان کمک کند.

کاوش در رنج

در مقایسه با کاوش‌های مربوط به رنج در فلسفه، که به هزاره‌ها قبل برمی‌گردد، مطالعات روان‌شناختی تنها چند دهه قدمت دارند. اگرچه تحقیقات زیادی لازم است، اما از کاوش های قبلی می دانیم که رنج به سختی ساده یا تک بعدی است.

کتاب تأثیرگذار اریک کاسل (1981/2004) با عنوان ماهیت رنج و اهداف پزشکی، از اینکه پزشکان درک ضعیفی از رنج دارند ابراز تاسف کرد. آموزش پزشکی به پزشکان می آموزد که بیماران را تشریح کنند و بخش کوچک و محدود شده ای را از کل انسان انتزاع کنند. آناتومیزه کردن برای «[درک] درد، مشکلات تنفسی و سایر مصائب بدن مفید است. برای [درک] رنج، نه» (ص 205). رنج، از نظر کسل، بر تجربه فرد، نحوه درک آن از رنج خود و اینکه چگونه الگوها و باورهای فرهنگی بر تجربه فرد از رنج تأثیر می‌گذارد، متمرکز بود. او گفت که درمان پزشکی مناسب برای درد و رنج، از پزشک می طلبد که به این عوامل مختلف توجه کند، به معنایی که شخص به بدبختی خود می دهد.

به همین ترتیب ، برینکمان (2014) استدلال کرد که تفسیر زیست پزشکی از رنج در موارد سلامت روان بسیار محدود است. از سال 1980 ، کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) ، اساساً کتاب مقدس روانپزشک ، فرد را به عنوان خود عصبی شیمیایی می داند ، جایی که رنج ناشی از یک وضعیت غیر طبیعی است ، که باعث می شود فرد از افراد عادی متفاوت باشد. به گفته DSM ، ما کاملاً انسانها نیستیم. نمای DSM اکنون فراتر از روانپزشکی سفر کرده است. هر یک از ما می توانیم یک آزمایش آنلاین را انجام دهیم و کشف کنیم که آیا افسرده یا مضطرب هستیم یا اعتیاد داریم. و ما می توانیم DSM را برای دیگران اعمال کنیم. وبلاگ های اینترنتی پر از دستورالعمل هایی در مورد چگونگی یادگیری در رابطه با خودشیفتگی یا جامعه شناسی هستیم. DSM به بخشی از نحوه تعریف خودمان ، از جمله هویت شخصی تبدیل شده است.(از سال 1980 ، DSM زمینه رنج فرد را با مجموعه مشخصی از علائم جایگزین کرده است.)

هر دو کاسل و برینکمان خاطرنشان کردند که لنزهایی که حرفه پزشکی از طریق آن رنج می بیند ، برای گرفتن تأثیرات روانی و فرهنگی که رنج را تعریف می کند ، بسیار باریک است. فیلسوف Bueno-Gomez (2017) از دیدگاه خود ابراز کرد و نشان می دهد که طب مدرن به اندازه کافی نمی تواند "ابعاد نمادین ، ذهنی و معنی دار درد و رنج را به حساب آورد" (N. P.).

رنج رنگ آمیزی اخلاقی دارد. گری و وگنر (2017) خاطرنشان كردند كه مردم در تجربیات مثبت یا منفی به دنبال نمایندگی هستند. هنگامی که هیچ موجودی یا شرط عامل وجود ندارد ، آنها اغلب آن را به خدا نسبت می دهند (به ویژه اگر تجربه منفی باشد)."اگرچه ممکن است پیدا کردن یک عامل در پشت یک بوته در حال حرکت مفید باشد ، اما تنها وقتی که بوش در حال حرکت با صدمه زدن یا کمک به افراد مجبور به یافتن یک عامل ، احکام اخلاقی ما را فراخوانی می کند" (ص 10).

رنج یک عنصر رابطه دارد. بوستون ، بروس و شریبر (2011) اظهار داشتند که رنج از دست دادن ارتباط با خود ، دیگران ، دنیای پدیده و معنای نهایی است.

و اصول بسیار بیشتری وجود دارد - سرنوشت کل نگر ، به صورت جداگانه و غیره است. به نظر می رسد که رنج خود را بر جنبه های مختلف زندگی فرد مهر می زند.

ارزش رنج

رسانه ها به طور معمول با قربانیان جرم یا فاجعه مصاحبه می کنند ، که به ما می گویند زندگی آنها به طور جبران ناپذیری آسیب دیده است. با این حال ، ما اکنون شواهدی داریم که نشان می دهد رنج می تواند به ما در بهبود زندگی کمک کند - اگر ما در برابر آن باز هستیم. این بدان معنا نیست که رنج همه خوب است یا هر کسی را به رنج تشویق می کند. در عوض ، این یک شناخت است که رنج طبیعی است و به نظر می رسد استفاده از آن به نفع ما مفید است.

فرانکل اظهار داشت که در رنج فرد فرصتی برای تحقق آزادی اساسی خود در انتخاب معنای آن رنج و همچنین معنای زندگی خود فراهم شده است. بنابراین ، فرانکل (1986) می تواند بگوید که "زندگی بشر نه تنها در ایجاد و لذت بردن بلکه در رنج نیز تحقق می یابد" (ص 106).

روانشناسان اکنون به طور معمول خاطرنشان می کنند که از طریق رنج است که ما به عنوان افراد رشد می کنیم. در مقدمه کتاب خود ، ضعف ، رنج و معاون: شکوفایی در مواجهه با محدودیت های بشر ، Fowers ، Richardson و Slife (2017) نوشتند:

پیام اصلی این کتاب این است که از بین بردن مبارزات و ضعف های انسانی برای پیگیری زندگی شکوفا نه لازم و نه مطلوب است. در حقیقت ، ما هدف این است که نشان دهیم که پاسخ های مناسب به محدودیت های انسان در واقع بهترین مسیر برای زندگی شکوفایی انسان است. یادگیری و رشد از مشکلات ، یک مسیر اساسی برای شکوفایی است که ممکن است غیرمستقیم تر از مسیر مستقیم مورد بحث بیشتر به نظر برسد ، اما این یکی از مواردی است که به مراتب بیشتر از تجربه بشر است.

Fowers ، Richardson ، و "پاسخ های مناسب" Slife اساساً گزینه هایی هستند. یک انتخاب این است که در رنج ، پیدا کردن هیچ معنایی در آن و سقوط طعمه بدبختی. گزینه های دیگر منجر به زندگی بهتر می شود ، مانند ایجاد نیاز به ایجاد ارتباطات معتبر با دیگران (بوستون ، بروس ، شریبر ، 2011) ، با پیوستن به سایر افراد رنج آور ، احساس بشریت مشترک را احساس می کنند (هافمن و پیج ، 2017) ، ترویج پس از سانحهرشد (Zieba ، Wiechec ، Bieganska-Banas ، & Mieleszczendo-Dowszewicz ، 2019) و در حال توسعه صبر (Schnitker ، Houltberg ، Dyrness ، & Redmond ، 2017).

نتیجه

این ایده که رنج در این شخص یا آن شخص مشکلی است ، که باعث می شود آنها از افراد عادی متفاوت باشد ، بسیار سوال برانگیز است. هافمن (2017) از دیدگاه وی از درمانی وجودی ، اظهار داشت:

یک فرض اساسی با تشخیص روانشناختی این است که در افرادی که نوع خاصی از مشکل روانشناختی را تجربه می کنند وجود دارد که باعث رنج آنها می شود. دیدگاه وجودی در مورد تشخیص متفاوت است. فرض بر این است که رنج فرد ریشه در وجود آنها دارد.(ص 3)

ریشه در وجود همانطور که وجود دارد ، "رنج مردم را در یک بشریت مشترک متحد می کند" (ص 3).

منابع

Brinkmann ، S. (2014). زبانهای رنجنظریه و روانشناسی ، 24 (5) ، 630-648. doi: 10. 1177/0959354314531523

Bueno-Gomez ، N. (2017). مفهوم سازی رنج و درد. فلسفه ، اخلاق و علوم انسانی در پزشکی ، 12 (7).[دسترسی آزاد] doi: 10. 1186/S13010-017-0049-5

Cassell ، E. J. (2004). ماهیت رنج و اهداف پزشکی (ویرایش دوم). انتشارات دانشگاه آکسفورد. در ابتدا 1981 منتشر شد.

Fowers ، B. J. ، Richardson ، F. C. ، & Slife ، B. D. (2017). ضعف ، رنج و معاون: شکوفایی در مواجهه با محدودیت های انسانی. واشنگتن ، دی سی: انجمن روانشناسی آمریکا.

گری ، K. ، و وگنر ، D. M. (2010). سرزنش خدا به خاطر درد ما: رنج انسان و ذهن الهی. بررسی شخصیت و روانشناسی اجتماعی ، 14 (1) ، 7-16. doi: 10. 1177/1088868309350299

هافمن ، ل. ، و پیج ، جی. (2017). انواع رنج و معنی: پیامدهای بالینی. مجموعه مقالات کنفرانس به معنی 2016. مجله روانشناسی و روان درمانی وجودی ، شماره ویژه. تورنتو ، ON.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.