این مقاله با هدف بررسی تأثیر شدید نوسانات قیمت نفت خام و نوسانات آن بر رشد اقتصادی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) انجام شده است. همچنین رابطه نامتقارن و پویا بین قیمت نفت و رشد اقتصادی را بررسی می کند. علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل جداگانه برای هر کشورهای نفتی و نفتی MENA انجام شده است. علاوه بر این ، این مطالعه تا چه اندازه کیفیت مؤسسات تأثیر نوسانات قیمت نفت بر رشد اقتصادی را تغییر می دهد.
طراحی/روش شناسی/رویکرد
از آنجا که تأثیر نوسانات قیمت نفت نسبت به چرخه های مختلف تجاری یا سطح قیمت روغن یکسان نیست ، این مقاله از یک رویکرد رگرسیون کمی پانل با سایر مدلهای خطی مانند جلوه های ثابت ، اثرات تصادفی و روش کلی پانل لحظات استفاده می کند. روش کمی پانل ، گسترش مدلهای خطی سنتی است و این مزیت را دارد که رابطه را بر روی مقادیر مختلف کل توزیع بررسی کند.
یافته ها
این مقاله می تواند نتایج را به شرح زیر خلاصه کند: تغییر در قیمت نفت و نوسانات آن تأثیر متضادی برای هر کشورهای صادرات نفت و گزارش نفتی دارد. برای اولی ، تغییرات در قیمت نفت تأثیر مثبتی دارد اما نوسانات تأثیر منفی دارد. در حالی که برای دومی ، تغییرات در قیمت نفت تأثیر منفی دارد اما نوسانات تأثیر مثبت دارد. علاوه بر این ، تأثیر تغییرات قیمت نفت و عدم اطمینان آنها در بین مقدار مختلف متفاوت است. علاوه بر این ، شواهدی در مورد تأثیر نامتقارن تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی وجود دارد. سرانجام ، حسابداری برای کیفیت نهادی منجر به کاهش تأثیر تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی شد.
اصالت/ارزش
این مطالعه نتایج دقیق تری در مورد تأثیر قیمت نفت بر رشد ناخالص داخلی به پایان می رساند. بنابراین ، می توان از آن به عنوان ابزاری برای تصمیم گیری برای سیاست گذاران استفاده کرد.
کلید واژه ها
استناد
Abdelsalam ، M. A. M.(2020) ، "نوسانات قیمت نفت و رشد اقتصادی: مورد کشورهای MENA" ، بررسی اقتصاد و علوم سیاسی ، جلد. شماره پیش نمایش شماره پیش نمایش. https://doi. org/10. 1108/reps-12-2019-0162
ناشر
انتشارات زمرد محدود
کپی رایت © 2020 ، Mamdouh Abdelmoula Mohamed Abdelsalam.
مجوز
منتشر شده در بررسی اقتصاد و علوم سیاسی. منتشر شده توسط انتشارات زمرد محدود. این مقاله تحت مجوز Creative Commons Attribution (CC با 4. 0) منتشر شده است. هر کسی ممکن است آثار مشتق این مقاله را تولید کند ، توزیع کند ، ترجمه کند و ایجاد کند (برای اهداف تجاری و غیر تجاری) ، منوط به انتساب کامل به انتشار اصلی و نویسندگان. شرایط کامل این مجوز شاید در http://creativeecommons. org/licences/by/4. 0/legalcode دیده شود
1. مقدمه
انرژی مهمترین نقش در اقتصاد جهانی را ایفا می کند. علیرغم بحث روزافزون در مورد نقش منابع تجدید پذیر جایگزین انرژی مانند آب ، انرژی خورشیدی و هسته ای ، نفت هنوز هم برای بخش وسیعی از کشورهای جهان نقش اساسی دارد. از این رو ، شوک های قیمت نفت ممکن است عواقب کلان اقتصادی قابل توجهی برای کشورهای وارد کننده و صادرات داشته باشد. در مورد دسته قبلی ، نفت تعیین کننده اصلی هزینه تولید است و برای دومی ، منبع اصلی درآمد دولت است. علاوه بر این ، نوسانات قیمت نفت بر هزینه های تولید ، قبض های گرمایشی و هزینه های حمل و نقل تأثیر می گذارد. این امر باعث عدم اطمینان در مورد آینده اقتصاد جهانی می شود. این همچنین ممکن است سرمایه گذاران را ترغیب کند تا تصمیمات تولیدی خود را به تأخیر بیندازند و نیروی کار و سرمایه را از بخش های نفتی فشرده به بخش های نفتی غیر فشرده تبدیل کنند (سیل ، 2007). استدلال می شود که نوسانات قیمت نفت باعث بی ثباتی بسیاری از مصالح کلان اقتصادی در کشورهای نفتی و واردکنندگان شده است (برینین و همکاران ، 2016). در نتیجه ، به دلیل این اهمیت مضاعف نفت ، استدلال شده است که قیمت آن از هر کالای دیگری بسیار بی ثبات است و تقریباً غیرقابل پیش بینی است (دهن ، 2001).
با این حال ، تأثیر تغییرات در قیمت نفت برای صادرات و واردات کشورها متفاوت است. کشورهای صادرکننده به طور گسترده به درآمد نفت بستگی دارند. سپس افزایش قیمت نفت به معنای افزایش میزان پول در دسترس برای تأمین اعتبار پروژه های توسعه است. بنابراین ، عملکرد سیاست های پولی و مالی به طور قابل توجهی تحت تأثیر نوسانات قیمت نفت است (Saddiqui و همکاران ، 2018). با این حال ، اثر منفی باعث می شود که مصالح مالی و واقعی به دلیل نوسانات قیمت نفت ، به ویژه در مورد بازارهای ناقص سرمایه ، نامشخص تر شوند (Hausmann and Rigobon ، 2003). در مقابل ، هنگامی که قیمت نفت در حال کاهش است ، دولت ها نمی توانند بلافاصله هزینه های خود را کاهش دهند و سپس با کسری بودجه گسترده روبرو شوند. از آنجا که تغییرات در قیمت نفت تأثیر قابل توجهی در عملکرد کلان اقتصادی در کشورهای صادرکننده و وارد کننده دارد ، تجزیه و تحلیل این اثر و پیش بینی تا چه اندازه تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) در کشورهای مختلف نسبت به این تغییرات بسیار مهم است
با این حال ، وابستگی بین قیمت نفت و رشد اقتصادی نسبت به چرخه های مختلف تجاری یا سطح قیمت نفت یکسان نیست (Kilian and Vigfusson ، 2011 ؛ Das et al. ، 2018). بنابراین ، این مطالعه به بررسی وابستگی شدید بین نوسانات قیمت نفت و رشد اقتصادی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) با استفاده از رگرسیون کمی (Q. R.) علاوه بر چهار مدل خطی دیگر نیز می پردازد. به دانش ما ، هیچ مطالعه ای وجود ندارد که تأثیر شدید قیمت نفت بر رشد اقتصادی کشورهای MENA را بررسی کند. رویکرد Q. R توسط Koenker و Bassett (1978) ارائه شد. این ارزیابی رابطه اساسی را بر اساس هر کمی τ تعیین می کند (Baur ، 2013). برخلاف حداقل مربعات معمولی (OLS) و سایر مدلهای سنتی ، که به طور متوسط تأثیر متغیر توضیحی را بر متغیر وابسته ارزیابی می کنند. Q. R. روش شناسی گسترش مدلهای خطی سنتی است و این مزیت را دارد که کل رابطه را در مورد تأثیر تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی بررسی کند. علاوه بر این ، تغییرات قیمت نفت با دم های سنگین و قله های تیز مشخص می شود. از آنجا که رگرسیون کمی برای چرب بودن ، کورتوز و ناهمگونی ، Q. R. قوی است. می توان برای غلبه بر این پدیده ها استفاده کرد (Koenker ، 2004 ؛ Chuang et al. ، 2009 ؛ Lin ، 2013 ؛ Mensi et al. ، 2014). این مطالعه با هدف بررسی چگونگی تأثیر رشد اقتصادی توسط نوسانات و نوسانات قیمت نفت خام و همچنین عدم تقارن تغییرات قیمت نفت خام در منطقه MENA انجام شده است. علاوه بر این ، بررسی می کند که چگونه افزایش کیفیت مؤسسات بر روابط قبلی تأثیر می گذارد. بنابراین ، این مقاله سعی در پاسخ به چهار سؤال زیر دارد: تأثیر شدید مورد انتظار نوسانات قیمت نفت خام در کشورهای مختلف MENA چیست؟چگونه تغییرات در قیمت نفت و نوسانات قیمت نفت بر اقتصاد MENA تأثیر می گذارد؟در هنگام برآورد یا پیش بینی رشد اقتصادی کشورهای MENA ، تا چه حد باید تغییر قیمت نفت و نوسانات قیمت نفت مورد توجه قرار گیرد؟(4) آیا وجود مؤسسات واجد شرایط تر و مؤثرتر بر رابطه بین نوسانات قیمت نفت و رشد تولید ناخالص داخلی تأثیر می گذارد؟
این مقاله به مطالعات قبلی در جنبه های مختلف کمک می کند. اول، تأثیر شدید قیمت نفت و عدم قطعیت قیمت نفت را بر محصول واقعی بررسی می کند. تا آنجا که می دانیم، هیچ مطالعه قبلی قبلاً این نکته را در نظر نگرفته است. دوم، بررسی می کند که تا چه اندازه اثر قیمت نفت نامتقارن است. تحلیل این مقاله به عنوان ابزاری برای حمایت از تصمیمگیری برای سیاستگذاران استفاده میشود، زیرا تلاش میکند تا بررسی کند که قیمت نفت و نوسان قیمت نفت تا چه اندازه باید در هنگام محاسبه و پیشبینی رشد اقتصادی در نظر گرفته شود. هر چهار مدل خطی تجزیه و تحلیل قوی ارائه می دهند مانند این که: تغییرات در نوسانات قیمت نفت تأثیر مثبت قابل توجهی بر رشد اقتصادی دارد در حالی که نوسانات قیمت نفت تأثیر مثبت ناچیزی دارد. علاوه بر این، شواهدی مبنی بر اثر نامتقارن تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی وجود دارد. در ادامه، Q. R. بر اهمیت تجزیه و تحلیل تأثیر شدید تغییرات قیمت نفت و عدم قطعیت قیمت نفت بر رشد اقتصادی تأکید میکند، زیرا تأثیر این متغیرها در چندکهای بالا بیشتر از متوسط یا پایین است. علاوه بر این، کیفیت مؤسسات تأثیر مثبت معناداری بر رشد تولید ناخالص داخلی دارد. همچنین افزایش کیفیت مؤسسات در تحلیل منجر به کاهش تأثیر تغییرات نفت خام بر رشد اقتصادی شده و تأثیر نوسانات در همه مدلها ناچیز میشود. علاوه بر این، تحلیل جداگانهای برای هر کشور صادرکننده نفت خاورمیانه و شمال آفریقا و کشورهای واردکننده نفت خاورمیانه و شمال آفریقا انجام شده است و نتایج نشان میدهد که برای کشورهای صادرکننده نفت، تغییرات قیمت نفت تأثیر مثبت و معنیداری دارد اما نوسانات تأثیر منفی دارد. در حالی که برای کشورهای واردکننده نفت، تغییرات قیمت نفت اثر منفی معنادار و نوسانات اثر مثبت و معنادار دارد. این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است. بخش 2 ادبیات نسبی موجود را برجسته می کند. بخش 3 روش شناسی و تحلیل تجربی را نشان می دهد. بخش 4 داده ها و نتایج تجربی را ارائه می دهد. در نهایت، در بخش 5 نتیجه گیری و توصیه های خط مشی ارائه شده است.
2. بررسی ادبیات
رابطه بین قیمت نفت و رشد اقتصادی پس از کار پیشگامانه همیلتون (1983) بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است که نتیجه می گیرد که قیمت نفت بر محصول واقعی اثر منفی دارد. در این مثال، استدلال می شود که نوسانات قیمت نفت تأثیر قابل توجهی بر رفاه افراد در سراسر جهان دارد (Mgbame et al., 2015). با این حال، سایر آثار ادعا می کنند که اقدامات سیاست های اقتصادی می تواند اثر شوک های قیمت نفت را بر محصول واقعی جذب کند (Vespignani et al., 2019; Gershon et al., 2019). علاوه بر این، اودیامبو (2020) ادبیات مربوط به تأثیر نوسانات قیمت نفت بر رشد اقتصادی را بررسی می کند و بیان می کند که این اثر برای کشورهای مختلف یا نمونه های مختلف متفاوت است.
بحث مداوم در ادبیات در مورد جهت اثر قیمت نفت بر رشد اقتصادی وجود دارد. در حالی که برخی مطالعات استدلال میکنند که برای کشورهای صادرکننده، افزایش قیمت نفت منجر به افزایش سطح درآمد میشود و در نتیجه هر دو درآمد سرمایهگذاری و مصرف رشد میکنند که به معنای سطوح بالاتر رشد تولید ناخالص داخلی است. در واقع، قیمتهای بالاتر نفت منجر به درآمدهای بالاتر میشود که به معنای درآمدهای بالاتر در کشورهای صادرکننده نفت است (آکپان، 2009؛ فوده، 2017؛ جهانگیر و دورال، 2018؛ دباچی و همکاران، 2020). با این حال، برخی از مطالعات تجربی به این نتیجه رسیدند که تغییرات قیمت نفت بر رشد تولید ناخالص داخلی تأثیر منفی دارد، بهویژه در کشورهای واردکننده که قیمت نفت یکی از مهمترین عوامل تولید در نظر گرفته میشود (اروری و نگوین، 2010؛ فیلیس و همکاران،2011؛ مرشد و تنها، 2020؛ رحمان و مجومدر، 2020). بر اساس این دیدگاه، افزایش قیمت جهانی نفت باعث کاهش درآمد کشورهای واردکننده نفت می شود. در این راستا، این کاهش درآمد به میزان کشش قیمت نفت و تغییر مداوم قیمت نفت بستگی دارد (قلایینی، 1390). علاوه بر این، بانکهای مرکزی ممکن است سیاستهای متناقضی را برای کاهش افزایش قیمتهای داخلی اتخاذ کنند و این نیز محدودیتهای بیشتری را در سمت تولید واقعی ایجاد میکند. پاپاپترو (2001) و میگل و همکاران.(2003) اثر منفی تغییرات قیمت نفت را بر رشد تولید ناخالص داخلی یونان و اسپانیا یافتند. بوزید (2012) مورد تونس را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که افزایش 10 درصدی قیمت جهانی نفت باعث کاهش 3. 4 درصدی رشد تولید ناخالص داخلی می شود.
نوسانات قیمت نفت نیز در ادبیات مورد توجه قابل توجهی قرار می گیرد. Okonju (2009) استدلال كرد كه قیمت نفت بیش از هر محصول دیگر دارای نوسانات بالاتری است ، كه تأثیرات منفی نامطلوب را بر طرف محصول واقعی به ارمغان می آورد. امانی ال آنشازی و همکاران.(2017) نتیجه می گیرد که نوسانات درآمد نفت تأثیر منفی قابل توجهی در رشد تولید ناخالص داخلی دارد. با این حال ، این اثر با وجود نهادهای بالغ به عنوان یک رژیم مالی واجد شرایط تر می شود. ون ادن و همکاران.(2019) تأثیر منفی قابل توجهی در نوسانات قیمت نفت بر رشد تولید ناخالص داخلی نشان داد. با این حال ، مطالعات دیگر تأثیر مثبتی بر نوسانات قیمت نفت بر رشد تولید ناخالص داخلی مانند Bjornland (2000) برای اقتصاد نروژ و آکینلو و تولولوپ آپانیسیل (2010) برای 20 کشور ساحار آفریقایی تأیید کردند. علاوه بر این ، Cavalcanti و همکاران.(2015) تأثیر نوسانات و سطح کالای اصطلاحات تجارت بر تولید ناخالص داخلی را بررسی می کند و آنها نتیجه می گیرند که نوسانات تعیین کننده اصلی "نفرین منابع" است. برخی از مطالعات نشان می دهد که تأثیر نوسانات قیمت نفت قابل تعدیل است. به عنوان مثال ، جارت و همکاران.(2018) دریافت که مؤسسات مالی می توانند تأثیرات احتمالی نوسانات قیمت نفت را در برخی از کشورهای تولید کننده نفت کاهش دهند.
تأثیر نامتقارن قیمت نفت بر رشد اقتصادی ، خواه شوک قیمت مثبت و منفی نفت دارای تأثیرات متفاوتی باشد ، موضوع مهم دیگری برای ادبیات اخیر است. اثر نامتقارن احتمالی قیمت نفت می تواند با استفاده از سه توجیه توجیه شود: عدم اطمینان ، اثرات بخش و اقدامات پولی ضد تورم (Kilian and Vigfusson ، 2011 ؛ Raheem ، 2017 ؛ Akinsola and Nicholas ، 2020). به عنوان مثال ، همیلتون (2008) استدلال می کند که شوک قیمت نفت ممکن است مشتریان را در بخش های انرژی فشرده سوق دهد تا تقاضای خود را کاهش دهند ، در حالی که سایر بخش هایی که به شدت به انرژی وابسته نیستند ، می توانند هزینه تغییر هزینه های کار و سرمایه در بخش ها را بپردازند. به دلیل هزینه های آموزش و سایر هزینه های تحرک. مطالعاتی مانند (همیلتون ، 2003) نتیجه می گیرند که تغییرات مثبت در قیمت های نفت جهانی تأثیر بیشتری بر عملکرد اقتصادی نسبت به عملکردهای منفی دارد. Jiménez-Rodríguez و Sanchez (2005) دریافتند که افزایش قیمت نفت نسبت به سقوط خود در سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه اقتصادی (OECD) در رشد تولید ناخالص داخلی تأثیر بیشتری دارد. به همین ترتیب ، مایل و محمود (2018) می دانند که شوک های قیمت نفت تأثیر نامتقارن بر اقتصادهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) دارند.
اگرچه بدنه اصلی ادبیات مورد اقتصادهای توسعه یافته را در نظر گرفته است ، اما سایر آثار مورد کشورهای در حال ظهور و در حال توسعه را بررسی می کنند. به عنوان مثال ، Anashasy و همکاران.(2005) بین نوسانات قیمت نفت و برخی از مصالح اقتصادی برای ونزوئلا مانند تولید ناخالص داخلی ، درآمد دولت ، مصرف دولت و سرمایه گذاری ارتباط قابل توجهی پیدا می کند. Farzanegan و Markwardt (2009) اثر ایران را مورد مطالعه قرار دادند. گاتو و همکاران.(2017) برای لیبریا ؛کوشار و همکاران.(2019) برای پاکستان و Widarjono و همکاران.(2020) برای اندونزی. مطالعات دیگری مانند سبان و همکاران.(2019) کشورهای مختلف را با بررسی تأثیر برای هر کشور به صورت جداگانه مقایسه کرد. با توجه به کشورهای MENA ؛Mehrara و Oskui (2007) شواهدی را ارائه می دهند که نشان می دهد نوسانات قیمت نفت منبع اصلی بی ثباتی مصالح کلان اقتصادی در عرب های سعودی است. Berument و همکاران.(2010) نتیجه می گیرد که تأثیر تغییرات در قیمت نفت بر رشد اقتصادی برای برخی از کشورهای MENA قابل توجه است در حالی که برای دیگران ناچیز است. سلیم و زکی (2014) دریافتند که کیفیت نهادی عامل اصلی نفرین منابع در کشورهای عرب است. Cashin و همکاران.(2016) برای برآورد اثرات مورد انتظار شوکهای کلان اقتصادی در اقتصادهای اصلی (ایالات متحده ، اروپا و چین) بر اقتصادهای MENA از یک مدل Autoregression جهانی (GVAR) استفاده کرد. آنها نتیجه می گیرند که شوک در اقتصاد چین تأثیر قابل توجهی در کشورهای MENA دارد. محمود و زامیل (2019) نتیجه گیری می کند که نوسانات قیمت نفت از طریق تأثیر بر کسری بودجه تأثیر قابل توجهی بر تولید ناخالص داخلی عربستان سعودی دارد. نتایج مشابهی برای کشورهای GCC توسط Vohra (2017) و برای بحرین توسط ابووودود و کریشان (2020) نتیجه گیری شده است.
3. مدل و روش شناسی
این مقاله با هدف بررسی تأثیر تغییرات در قیمت نفت و نوسانات آنها بر تولید ناخالص داخلی کشورهای MENA انجام شده است. علاوه بر این ، این بررسی می کند که چگونه گنجاندن کیفیت نهادی می تواند بر این رابطه تأثیر بگذارد. این مطالعه از مدل پایه برای Mankiw و همکاران استفاده می کند.(1992) ، با توجه به اینکه امکان تقویت متغیرهای دیگر مانند سرمایه انسانی و کیفیت نهادی را در داخل مدل کلاسیک سنتی برای سولو (1956) فراهم می کند. این مدل را می توان به شرح زیر تدوین کرد:
از کجا ، من نشان دهنده رشد تولید ناخالص داخلی واقعی برای کشور در سال است. 0 نشان دهنده ضریب مقیاس گذاری است. و H I T ، G F C I T ، A N D A L D I T به ترتیب سرمایه انسانی ، سرمایه فیزیکی و زمین را تجسم می کند. معادله فوق یک عملکرد تولید Cobb-Douglas را نشان می دهد ، که می تواند به یک معادله خطی تبدیل شود. با افزودن متغیرهای دیگر ، معادله (1) می تواند به شرح زیر بازنویسی شود:
:
در جزئیات بیشتر می توان به شرح زیر نوشته شد:
:
جایی که ، من رشد در تولید داخلی واقعی (تولید ناخالص داخلی) است. c o p t تغییر در قیمت نفت خام است. v c o p t نوسانات قیمت نفت خام است. و یک S _ d u m t نشان دهنده متغیر ساختگی است که عدم تقارن در رابطه اساسی را ضبط می کند (یعنی اینکه آیا تغییرات در قیمت روغن مثبت یا منفی است). از درصد ثبت نام ثانویه (S E I T) و رشد جمعیت (P G I T) برای تقریب سرمایه انسانی استفاده می شود. در حالی که ارزش یک سرمایه گذاری واقعی به منظور تقریبی سرمایه فیزیکی (G F C I T) ، زمین قابل کشت در هکتارها (A L D I T). علاوه بر این ، X I T متغیرهای کنترل شامل ، که شامل I L G D P I T (تولید ناخالص داخلی اولیه) برای کنترل همگرایی مشروط احتمالی است ، E R D I T نشان دهنده انحراف نرخ ارز از سطح نرخ ارز طولانی است. علاوه بر این ، از صادرات خالص به تولید ناخالص داخلی (e p g i t) برای بررسی میزان تأثیر رشد واقعی در بازرسی تجارت استفاده می شود. علاوه بر این ، OED یک متغیر ساختگی است که 1 برای کشورهای صادرات نفت و 0 برای سایر کشورهای وارداتی طول می کشد و در آخر ، من از آن استفاده می شود تا شاخص کیفیت این موسسه را به خود اختصاص دهد. در مورد رویکرد پانل پویا ، x i t همچنین تاخیر متغیر وابسته را شامل می شود (y i t - 1).
برای اینکه در بحث مداوم در مورد تأثیر عدم اطمینان قیمت نفت بر فعالیتهای مختلف اقتصادی شرکت کنیم ، از تقریب تنوع قیمت نفت خام استفاده خواهیم کرد. واریانس شرطی شوکهای قیمت نفت با استفاده از یک مدل ناهمگونی مشروط مشروط (GARCH) که مبتنی بر داده های ماهانه برای قیمت نفت است ، محاسبه می شود. سپس ، نوسانات شرطی سالانه با استفاده از میانگین نوسانات 12 ماهه ضبط می شود.
تأثیر تغییرات قیمت نفت ، نوسانات قیمت نفت و اثر نامتقارن قیمت نفت بر رشد اقتصادی بر اساس مشخصات معادله مورد بررسی قرار می گیرد (3). ضرایب معادله (3) با استفاده از چهار رویکرد خطی مختلف تخمین زده می شود: OLS تلفیقی ، برآورد اثر ثابت ، برآورد اثر تصادفی و روش عمومی لحظه ها (GMM). علاوه بر این ، برای پاسخ به کل توزیع رابطه ، ما از رویکرد کمی پانل نیز استفاده می کنیم.
با توجه به مدلهای خطی ، OLS مخلوط شده ناهمگونی بین مقاطع در مدل را به خود اختصاص نمی دهد ، در حالی که رویکرد اثر ثابت و رویکرد اثر تصادفی ناهمگونی بین سطح مقطع را در نظر می گیرد. با این حال ، همه سه رویکرد قبلی هنگام افزودن تاخیر متغیر وابسته ، مشکل درون زا را نادیده می گیرند.
سیستم روش GMM بر مشکل احتمالی درون زا که ناشی از تقویت تاخیر متغیر وابسته در متغیر توضیحی است ، غلبه می کند. روش سیستم GMM به اضافه کردن تاخیر متغیرهای مستقل به عنوان ابزار بستگی دارد. برآورد مبتنی بر GMM این مزایا را دارد که تخمین مداوم برای ضرایب با توزیع نرمال غیر عادی ارائه می دهد (Ziliak ، 1997). سیستم GMM به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد و در ادبیات رشد به شدت توصیه می شود. باند و همکاران.(2001) و Hauk و Wacziarg (2009) اظهار داشتند که روش GMM برای مدلهای رشد برای به دست آوردن ضرایب سازگار و کارآمد ترجیح داده می شود.
Q. R. در ابتدا توسط Koenker و Basset (1978) نوآوری شده است ، و به عنوان شکل کلی مربع های معمولی حداقل (OLS) عمل می کند. این تخمین های دقیق تر از توزیع مشروط را ارائه می دهد. Q. R. رویکرد فرض می کند که مقدار اصطلاح خطا مشروط به متغیرهای توضیحی در نظر گرفته شده در τ TH برابر با 0 است. بنابراین ، Q. R. برای y به عنوان یک متغیر وابسته و x به عنوان یک متغیر مستقل می تواند به شکل زیر نشان داده شود:
جایی که Q y |x τ مقدار مشروط متغیر وابسته y ، 0 را نشان می دهد< τ < 1 and β τ is the degree of effect of x on y in the τ th quantile which can be estimated as:
اگر ε اصطلاح خطای تصادفی باشد ، بنابراین عملکرد ضرر برای رگرسیون کمی می تواند به شرح زیر نوشته شود:
جایی که من (.) عملکرد نشانگر را نشان می دهد و ρ τ ε من عملکرد چک را که به روش نامتقارن مقادیر منفی و مثبت وزن دارد ، نشان می دهد.
برای بررسی فرض تقارن ، از آزمون Newey و Powell (1987) استفاده می کنیم. اگر توزیع y بر اساس x متقارن باشد ، پس:
بنابراین ، ما می توانیم از آزمایش والد در فرآیند کمی برای ارزیابی محدودیت قبلی استفاده کنیم. اگر فرض کنیم که یک عدد عجیب و غریب ، k ، مجموعه ای از پارامترهای تخمین زده شده که τ k را سفارش داده است ، داریم ، پس مقدار متوسط (τ k + 1) / 2 باید 0. 5 باشد. بنابراین ، عملکرد اساسی در حدود 0. 5 متقارن است ، و فرضیه تهی فرض شده به شرح زیر است:
آزمون والد با فرضیه تهی از اثر متقارن طراحی شده است ، و از آن χ ρ (k - 1) / 2 2 پیروی می کند. در واقع ، امتناع از فرضیه تهی از آزمون Newey و Powell (1987) به معنای امتناع از فرض مقادیر متقارن رابطه بر روی مقادیر مختلف است.
با توجه به تولید نوسانات قیمت نفت ، همانطور که قبلاً نیز ذکر شد ، بر اساس مدل GARCH ضبط می شود. شکل اولیه GARCH توسط Bollerslev در سال 1986 معرفی شد. در متن مدل قبلی ، میانگین معادله به عنوان یک تابع در تاخیر خود مدل می شود. علاوه بر این ، واریانس شرطی تابعی در تاخیر در باقیمانده های مربع و تاخیر واریانس شرطی است. اگر فرض کنیم که واریانس مشروط H T و خطاهای مربع ε t 2 است ، می توانیم نمای (1،1) را به شرح زیر بیان کنیم:
ضریب λ 2 پایداری را در معادله واریانس شرطی اندازه گیری می کند که دلالت بر این دارد که وقتی λ 2 نزدیک به 0 باشد ، پایداری کمتر است در حالی که ماندگاری بیشتر است وقتی λ 2 نزدیک به یک. علاوه بر این ، واریانس باید کاملاً مثبت باشد و ضرایب نباید منفی باشند. λ 0 ≥ 0 ، λ 1 ≥ 0 ، λ 2 ≥ 0. علاوه بر این ، شرایط ثابت بودن باید برای معادله نوسانات مشروط معتبر باشد.(λ 1 + λ 2< 1 ) .
4- داده ها ، تجزیه و تحلیل توصیفی و نتایج
4. 1 داده
این مطالعه از داده های سالانه یک هیئت از 17 کشور MENA استفاده می کند ، که شامل: الجزایر ، بحرین ، مصر ، اسرائیل ، اردن ، کویت ، لبنان ، لیبی ، مراکش ، عمان ، قطر ، عربستان سعودی ، سودان ، تونس ، ترکیه ، امارات متحده عربی است. و یمنطول نمونه دوره (2018-2018) را برای گرفتن افزایش قیمت نفت در دهه 1970 پوشش می دهد. مجموعه داده ها شامل رشد در تولید ناخالص داخلی واقعی (USD ثابت 2010) ، قیمت نفت خام ، درصد ثبت نام مدارس متوسطه ، درصد رشد جمعیت ، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص (ثابت 2010 دلار آمریکا) ، زمین زراعی در هکتارها ،انحراف نرخ ارز از سطح نرخ ارز بلند مدت محاسبه شده به عنوان انحراف از روند بلند مدت که توسط "روش فیلتر Hodrick-Prescott" تخمین زده می شود ، صادرات خالص به تولید ناخالص داخلی (صادرات کالاها و خدمات منهای واردات کالاها و خدمات به عنواندرصد تولید ناخالص داخلی). شاخص کیفیت نهاد میانگین زیرمجموعه های فرعی مانند ثبات دولت ، شرایط اقتصادی و اقتصادی ، مشخصات سرمایه گذاری ، درگیری داخلی ، درگیری خارجی ، فساد ، مداخله نظامی در سیاست ، تنش های مذهبی ، اجرای قانون و نظم ، تنش های قومی ، مسئولیت پذیری دموکراتیک و دموکراتیک را تجسم می کند. کیفیت بوروکراسی. داده های متغیرها از پایگاه داده بانک جهانی ضبط می شوند. علاوه بر این ، داده های قیمت نفت خام توسط قیمت لکه های نفت خام واسطه ای غرب تگزاس (WTI) ، که از آژانس بین المللی انرژی جمع آوری شده است ، نشان داده شده است. سرانجام ، داده های مربوط به کیفیت موسسه از "پایگاه داده های گروه خدمات ریسک سیاسی" گرفته می شود. تمام متغیرهای رگرسیون با سیاهههای مربوط به متغیرها اجرا می شوند.
4. 2 تجزیه و تحلیل توصیفی
شکل A1 توسعه شاخص قیمت نفت خام را نشان می دهد. همانطور که در شکل نشان داده شده است ، قیمت نفت در طول دوره مطالعه بسیار بی ثبات است. بنابراین ، افزایش قابل توجهی در قیمت نفت از سال 1973 به دلیل فشار سیاسی و جنگ در منطقه MENA آغاز شد. با این حال ، با دهه 1980 و کندی اقتصادی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته ، تقاضای نفت دوباره کاهش یافت. این قیمت از ابتدای دهه 2000 تا آخرین بحران جهانی در سال 2008 افزایش یافته است. قسمت دیگری از افزایش قیمت نفت پس از بازیابی بحران مالی تا شروع به سقوط در سال 2014 آغاز شد.
جدول A1 آمار توصیفی متغیرهای گنجانده شده را در فرم پانل نمایش می دهد. برای جزئیات بیشتر، تجزیه و تحلیل برای هر صادرات نفت و نفت واردات قرار است جدا شود. جدول A2 ماتریس همبستگی را برای کشورهای صادرکننده MENA نشان می دهد. همانطور که در جدول نشان داده شده است، بین رشد تولید ناخالص داخلی از یک سو و تغییرات قیمت نفت خام، کیفیت نهادی، درصد ثبت نام در مدارس متوسطه و رشد جمعیت از سوی دیگر همبستگی مثبت وجود دارد. در مقابل، همبستگی بین رشد تولید ناخالص داخلی و نوسان قیمت نفت منفی است.
شکل A2 تحول قیمت نفت خام و رشد تولید ناخالص داخلی را برای کشورهای صادرکننده نفت منا نشان می دهد. می توان مشاهده کرد که بین هر دو متغیر ارتباط مثبت وجود دارد. با این حال، پیوند بین هر دو متغیر برای اکثر کشورهای صادرکننده نفت در ابتدای نمونه قویتر بود: پس از آن، در 10 سال گذشته ضعیف شده است. این را می توان با استراتژی تنوع اقتصادی که در بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت مانند عربستان سعودی و امارات اعمال شده است توضیح داد. از سوی دیگر، رابطه بین نوسانات قیمت نفت و رشد تولید ناخالص داخلی برای کشورهای صادرکننده نفت منا برای دوره های طولانی منفی است و بسیاری از کشورها در نمودار A3 نشان داده شده اند.
جدول A3 ماتریس همبستگی را برای کشورهای واردکننده نفت MENA نشان می دهد. می توان مشاهده کرد که رشد تولید ناخالص داخلی با تغییرات قیمت نفت خام و رشد جمعیت همبستگی منفی دارد. در حالی که با نوسانات قیمت نفت خام، کیفیت موسسه و درصد تعداد تحصیلات متوسطه همبستگی مثبت دارد. تحول قیمت نفت خام و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی برای کشورهای واردکننده نفت در منطقه MENA در شکل A4 ارائه شده است، جایی که می توان مشاهده کرد که یک ارتباط منفی بین دو متغیر وجود دارد. علاوه بر این، شکل A5 سیر تحولات نوسانات نفت و رشد تولید ناخالص داخلی را در کشورهای واردکننده نفت در مناطق MENA نشان میدهد، جایی که میتوان مشاهده کرد که برای برخی کشورها کمی مثبت است.
4. 3 نتایج
برای بررسی ثابت بودن متغیرهای وارد شده، از آزمون فیلیپ پرون (PP) و تست دیکی-فولر تقویت شده (ADF) استفاده می شود. جدول A4 نتایج این آزمایشات ریشه واحد را نشان می دهد. همانطور که در جدول نشان داده شده است، احتمالات دو آزمون استفاده شده نشان می دهد که باید فرض صفر ریشه واحد را برای همه متغیرهای مورد استفاده رد کنیم.
جدول A5 نتایج مدل GARCH را نشان می دهد. این نشان می دهد که در میانگین معادله هم پای اول و هم تاخیر دوم قابل توجه است. در معادله واریانس ، هر دو مربع باقیمانده قبلی و تاخیر از گارچ معنی دار هستند. همچنین ، جمع بندی دو ضرایب آخر کمتر از یک است که این یک فرض مورد نیاز برای ثابت بودن مدل GARCH است. شکل A6 نوسانات قیمت نفت را در طی دوره مورد مطالعه ترسیم می کند.
جدول A6 تخمین ها را با استفاده از OLS مخلوط شده ، اثر ثابت ، اثر تصادفی و سیستم GMM به ترتیب نشان می دهد. با توجه به نتایج مدل OLS جمع شده ، تغییرات در قیمت نفت تأثیر مثبت معنی داری بر رشد خروجی دارد در حالی که نوسانات قیمت نفت تأثیر مثبتی دارد اما ناچیز است. علاوه بر این ، متغیر ساختگی برای اثر نامتقارن تغییرات قیمت روغن معنی دار و مثبت است. علاوه بر این ، درصد تشکیل سرمایه دارای اثر معنی داری و مثبت است ، رشد جمعیت اثر منفی و معنی داری دارد و متغیر ساختگی برای کشورهای صادرکننده نفت تأثیر مثبت معنی داری دارد.
با توجه به نتایج روش اثر ثابت ، جدول A6 نشان می دهد که تغییرات در قیمت نفت تأثیر مثبت قابل توجهی دارد در حالی که نوسانات قیمت روغن دارای اثر مثبت ناچیز است. علاوه بر این ، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تأثیر تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی نامتقارن است و رشد جمعیت تأثیر معنی داری منفی دارد. با این حال ، انحراف نرخ ارز تأثیر معنی داری بر رشد خروجی ندارد. برای نتایج روش اثر تصادفی ، جدول A6 نشان می دهد که تغییرات قیمت نفت تأثیر مثبت قابل توجهی دارد در حالی که نوسانات قیمت نفت دارای اثر مثبت ناچیز است. علاوه بر این ، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تأثیر تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی نامتقارن است ، رشد جمعیت دارای تأثیر معنی داری منفی است و تشکیل سرمایه دارای تأثیر معنی داری مثبت است. با این حال ، انحراف نرخ ارز تأثیر معنی داری بر رشد خروجی ندارد.
جدول A6 همچنین برآوردهای رویکرد GMM پویا را ارائه می دهد. همانطور که قبلا ذکر شد، رویکرد GMM پس از گذراندن آزمون اعتبار ابزارهای گنجانده شده، برآوردگرهای سازگار با فرم پویا تولید می کند. آزمون آماری J اعتبار مدل را با ابزارهای موجود تایید می کند. فرضیه صفر اعتبار ابزارها را نمی توان رد کرد. جدول A6 نشان می دهد که تغییرات قیمت نفت تأثیر مثبت و معنی داری بر رشد تولید دارد در حالی که نوسانات قیمت نفت تأثیر مثبت ناچیزی دارد. علاوه بر این، متغیر ساختگی برای اثر نامتقارن تأثیر تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی و تشکیل سرمایه معنادار است. این در حالی است که انحراف نرخ ارز تاثیر معنی داری بر رشد تولید ندارد. این نتایج از همه مدلهای استاتیک مختلف پشتیبانی میکنند. به طور خلاصه، تمام مدلهای خطی نتایج قوی نشان میدهند که تغییرات قیمت نفت تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی کشورهای منا دارد و این اثر نامتقارن است.
جدول A7 نشان می دهد که رابطه بین رشد اقتصادی و نوسانات قیمت نفت بر خلاف چندک های تحلیل شده است. اثرات تغییر قیمت نفت و عدم قطعیت آن بر رشد اقتصادی در چندکهای بالا نسبت به چندکهای پایین معنادارتر است. با توجه به تاثیر تغییرات قیمت نفت، می توان مشاهده کرد که بر روی چندک از 0. 1 تا 0. 3، این اثر ناچیز یا فقط با 10% معنی دار است، در حالی که بر چندک از 0. 3 تا 0. 9 با احتمالات 1% یا 5% معنی دار است. تأثیر نوسانات قیمت نفت تنها با چندک های بالایی که از چندک 0. 7 شروع می شوند، معنی دار است. علاوه بر این، تأثیر متغیر ساختگی نامتقارن برای تغییرات قیمت نفت، چندک های کلی قابل توجه است. این نتیجه شواهد بیشتری در مورد اهمیت اثر نامتقارن تغییرات قیمت نفت بر رشد محصول واقعی کشورهای منتخب به ارمغان میآورد، زیرا تغییرات مثبت اثرات متفاوتی با تغییرات منفی دارد. این نتایج تایید می کند که Q. R. نتایج دقیق تری را در مقایسه با سایر مدل های خطی مورد استفاده ارائه می دهد. جدول A8 نتایج آزمون چندک های متقارن را نشان می دهد. این نشان میدهد که فرضیه صفر که حاکی از متقارن بودن پارامترهای برآورد شده در چندکهای مختلف است، با 1% معنیدار رد میشود. سپس، ممکن است ادعا شود که رویکرد رگرسیون چندک برای تحلیل رابطه زیربنایی مناسبتر است.
جدول A9 نتایج پنج مدل قبلی را پس از افزایش شاخص کیفیت موسسه نشان می دهد. مشاهده میشود که ضریب کیفیت نهادی مثبت و معنیدار است که نشان میدهد کیفیت نهادی در افزایش رشد تولید ناخالص داخلی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا بسیار مهم است. با توجه به نوسان قیمت نفت، تاثیر آن بر رشد تولید ناخالص داخلی قابل توجه است، اما کمتر می شود. علاوه بر این، برای همه مدلها، عدم قطعیت قیمت نفت با علامت منفی ناچیز است که نشاندهنده اهمیت وجود نهادهای قابل اعتماد برای کمک به جذب احتمال تغییرات قیمت نفت و عدم قطعیت آن است.
4. 4 تجزیه و تحلیل قوی
برای بررسی بیشتر در مورد تأثیر تغییر قیمت نفت و نوسانات آن بر هر یک از کشورهای صادرکننده نفت و کشورهای واردکننده نفت، یک رگرسیون جداگانه برای هر گروه انجام شده است. جدول A10 نشان می دهد که هم تغییر در قیمت نفت و هم نوسانات قیمت نفت بر کشورهای صادرکننده و واردکننده نفت تأثیر معکوس دارند. برای کشورهای صادرکننده نفت، میتوان دریافت که تغییرات قیمت نفت تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد که در آن نوسانات قیمت نفت تأثیر منفی اما ناچیز دارد. با این حال، برای کشورهای واردکننده نفت، تغییرات قیمت نفت در جایی که نوسان قیمت نفت تأثیر مثبت و معنیداری دارد، اثر منفی معناداری دارد. علاوه بر این، ساختگی تغییر نامتقارن قیمت نفت بر جایی که رشد جمعیت اثر منفی بر هر دو گروه دارد، تأثیر مثبت دارد.
علاوه بر این، برای بررسی بیشتر اکتشافات تا چه حد رشد تولید ناخالص داخلی تحت تأثیر نوسان قیمت نفت است، گام دیگر بررسی استحکام نتایج قبلی برای معیارهای مختلف نوسان قیمت نفت است. بنابراین، یک تکنیک متداول برای ایجاد نوسان برای قیمت نفت اعمال می شود (محدث و پسران، 2014). بر اساس این رویکرد، فرمول نوسانات تحقق یافته برای قیمت نفت را می توان به صورت زیر نوشت:
جایی که D t , ω 0 = C O P t , D - t , ω 0 = 1 12 ∑ τ = 1 12 D t , ω 0 a n d D t , ω 0 سطح قیمت نفت را در سال و در ماه ω بیان می کند.
شکل A7 نمودار نوسانات ایجاد شده را با رویکرد استاندارد راحت تر همراه با نوسانات ایجاد شده با رویکرد GARCH نشان می دهد. جدول A11 ماتریس همبستگی بین دو نوسان را نشان می دهد. جایی که می توان مشاهده کرد که همبستگی مثبت و قوی دارند. جدول A12 نتایج روش OLS و رویکرد چندکی را با استفاده از رویکرد انحراف استاندارد راحتتر برای نوسانات قیمت نفت نشان میدهد و میتوان مشاهده کرد که نتایج تغییر معنیداری نداشته است.
علاوه بر این، برای بررسی میزان استحکام نتایج برای نقاط پرت در نرخهای رشد تولید ناخالص داخلی، مقادیر شدید حذف شدند و مدل مجدداً برآورد شد، هیچ تغییر قابلتوجهی در نتایج نشان داده شده در جدول A12 وجود ندارد. علاوه بر این، تأثیر بر نوسانات رشد تولید ناخالص داخلی به جای اینکه بر رشد تولید ناخالص داخلی به سطح قیمت نفت نسبت داده شود، در جایی که این تأثیر منفی است، بررسی شده است. علاوه بر این، تأثیر نوسانات قیمت نفت بر رشد تولید ناخالص داخلی ناچیز است.
5. نتیجه گیری
مطالعه حاضر تأثیر نوسانات قیمت نفت، نوسانات قیمت نفت، عدم تقارن در تأثیر قیمت نفت خام بر محصول واقعی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را در یک دوره طولانی بررسی میکند. این مطالعه از چهار مدل خطی مختلف استفاده می کند. سه مدل استاتیک (OLS ترکیبی، مدل اثر ثابت و مدل اثر تصادفی) و چهارم (سیستم GMM) پویا است. سیستم GMM بر مشکل درون زایی که از اضافه کردن تاخیر متغیر وابسته به عنوان یک رگرسیون در داخل مدل ناشی می شود، غلبه می کند. علاوه بر این، مقاله از Q. R استفاده می کند. رویکردی برای به دست آوردن یک تصویر کامل از توزیع رابطه اساسی.
همه مدلهای خطی مورد استفاده (مدلهای استاتیک و مدل پویا) نتایج قوی ارائه کردند زیرا تغییرات قیمت نفت تأثیر مثبت معنیداری دارد در حالی که نوسانات قیمت نفت تأثیر مثبت ناچیزی بر رشد محصولات واقعی دارد. علاوه بر این، تمام مدل های خطی استفاده شده از اثر نامتقارن تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی حمایت می کنند. همچنین ق. ر. نتایج دقیق تری در مورد تأثیر متغیرهای گنجانده شده بر رشد اقتصادی ارائه می دهد. Q. R. رویکرد نشان میدهد که اثر قیمت نفت و عدم قطعیت قیمت نفت بر رشد اقتصادی در چندکهای بالا نسبت به چندکهای پایین معنادارتر است. علاوه بر این، کارایی نهادی تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد. با این وجود، گنجاندن عامل نهادی اثر مضاعف ایجاد کرده است. نوسانات قیمت نفت خام تأثیر کمتری دارد و ضریب نوسان قیمت نفت در همه مدلها بیاهمیت است. علاوه بر این، زمانی که یک رگرسیون جداگانه برای هر یک از کشورهای صادرکننده نفت منا و کشورهای واردکننده نفت خاورمیانه و شمال آفریقا انجام شده باشد، تغییرات قیمت نفت و نوسانات قیمت نفت بر هر گروه اثر معکوس دارد. برای کشورهای صادرکننده نفت، تغییرات قیمت نفت تاثیر مثبت و معنیداری دارد، اما نوسانات اثر منفی دارد، در حالی که برای کشورهای واردکننده نفت، تغییرات قیمت نفت تاثیر منفی معنیداری دارد، اما نوسانات تاثیر مثبت و معنیداری دارد.
توصیههای پژوهش بر اساس نتایج این است: سیاستگذاران باید در برابر تغییرات قیمت نفت محتاط باشند و ایجاد نهادهای خوب به جذب اثر نوسانات قیمت نفت کمک میکند. علاوه بر این، از آنجایی که همه مدلها نتایج قابل توجه و قوی در مورد تأثیر قیمت نفت و نوسانات قیمت نفت ارائه میدهند، مطالعات آینده باید بر تعیین سطح آستانه برای این رابطه با استفاده از یکی از مدلهای آستانه پانل مانند هانسن (1999) یا مدل مدرن تمرکز کنند. رویکرد آستانه برای کرمر و همکاران.(2013). علاوه بر این، اثر متغیر زمانی شوکهای قیمت نفت بر کل اقتصاد کلان ممکن است راه خوبی برای تحقیقات آینده باشد.